چکیده:
از برخی عبارات صدرالمتألّهین برمیآید که وی وجود ذهنی را همان صور ادراکی میداند؛ صوری که از منظر او، مخلوق نفسند. برخی دیگر از عبارات او نیز چنین نتیجه میدهد که این وجود (وجود ذهنی) مرتبهای از سلسله مراتب وجود اشیاء است. اما عبارات دیگری از ایشان نقل شده که نشان میدهد از نظر وی، وجود ذهنی در عین اینکه همان صورت ادراکی و مخلوق نفس است، مرتبهای از سلسله مراتب وجود اشیاء نیز هست.
بررسی دقیق این دیدگاهها ما را به این نتیجه میرساند که این دو امر باهم سازگار نیستند و نمیتوان پذیرفت که صورت ذهنی، هم مخلوق نفس باشد و هم مرتبهای از سلسله مراتب وجود اشیاء.
همچنین درباره مدعای ادله وجود ذهنی، با صرف نظر از عبارات صدرالمتألهین، چهار احتمال وجود دارد که در این نوشتار، هر یک جداگانه بررسی شده است. برخی از این ادله، حد وسطشان شناختهشدهتر از مدعا نیست، و لذا نمیتوانند مدعا را اثبات کنند؛ مگر آنکه بگوییم میخواهند قول به «اضافه را رد کنند. برخی از ادله نیز بر پیشفرضهای نااستوار بنا نهاده شدهاند.
It can be inferred from some of Mulla Sadra’s phrases that mental existence is the very conceivable form created by the mind, as he argued. In some of his other phrases, however, Mulla Sadra holds that mental existence belongs to a stage of the hierarchy of being of things. Nonetheless, there are other phrases narrated from him suggesting that mental existence is both the conceivable form created by the mind and of a stage of the hierarchy of being. A precise examination of the issue yields the upshot that it cannot be both because they are inconsistent. Apart from Mulla Sadra’s phrases, there are four possible views about the arguments for mental existence studied here separately. The middle term of some of those arguments are no more recognized than the desired claim and thus they fail, unless somebody claims that those arguments are in the position to prove a dichotomy between the mind and outside or to refute the theory of “relation” (izafah). Some of those arguments stand on invalid presuppositions, too.
خلاصه ماشینی:
اما عبارات دیگری از ایشان نقل شده که نشان میدهد از نظر وی، وجود ذهنی در عین اینکه همان صورت ادراکی و مخلوق نفس است، مرتبهای از سلسله مراتب وجود اشیاء نیز هست.
امر مهمتر اینکه این مطلب در رساله شواهد الربوبیة ـ که خلاصهای از نوآوریهای صدرالمتألّهین در فلسفه اسلامی است ـ نیز آمده است: «سخن حق درباره وجود ذهنی این است که قیام صور خیالی به نفس، حلولی نیست تا نفس قابل آنها باشد.
حال، این پرسش پیش میآید که این سخنان چه ربطی به بحث وجود ذهنی دارند و چگونه میتوانند شاهدی بر مدعای صدرالمتألهین باشند؟ پاسخ این است که اگر این سخنان بخواهند به بحث وجود ذهنی ربط داشته باشند، باید چنین معنا شوند که وجودهای ذهنی دو دستهاند: برخی در سلسله مراتب وجود اشیاء هستند و برخی نه؛ زیرا اگر بپذیریم که عارف میتواند با خلق صور در خیال خود، یک وجود خارجی را نیز خلق و ابداع کند و بخواهیم این خلق و ابداع را با مبانی دیگر صدرالمتألهین تطبیق نماییم، باید به یکی از دو تحلیل ذیل قائل شویم: تحلیل نخست اینکه عارف ابتدا آنچه را میخواهد ابداع کند، تصور میکند و سپس با ارادهای دیگر، شیئی را مطابقِ آن تصور، در خارج بهوجود میآورد؛ به گونهای که تصور او تنها یک طرح پیش از ایجاد است و پس از آنکه آن شیء آفریده شد، این تصور تنها یک علم حصولی به آن شیء است و هیچ اتحاد وجودی میان این تصور و آن شیء خارجی برقرار نیست.