چکیده:
پژوهش حاضربه تحلیل وبررسی شادی وشادکامی دراشعارجامی بارویکردمحتوایی میپردازد. شادی یکی ازنیازهای مهم وضروری زندگی است که درعلم روان شناسی آن رایکی ازاهداف مهم هیجان مثبت درزندگی انسان دانسته اند.یکی ازجلوه های هنرنمایی شاعران بیان حالات شادی وشعف درونی در اشعارآنهامی باشد.جامی بعدازاینکه باتصوف آشناومجذوب آن شد به مقام معنوی خود افزود وخلیفة طریقت نقشببندیه گردید.اوباتوصیف مفهوم شادی درقالب اصطلاحات خاص عرفانی حکایت رنگارنگ درهفت اورنگ وتصاویرزیبایی رادر دیوان اشعارش می آفریند.جامی درسرودن اشعاردل انگیزکه دارای محتوای شادی وشادکامی باشدمهارت تمام دارد.نمون به کارگیری وانتخاب واژگان شادوگوشنوازسرودهایش گواه این مطلب می باشد.
حال دراین پژوهش باروش توصیفی ،تحلیلی وکتابخانه ای سعی شده است پس ازشرح پیشینة مطالعات انجام شده دراین زمینه ،به کمک تحلیل محتوا به بررسی جلوه هایی ازاین تصاویربهجت انگیزوشادی آفرین در لابهلای اشعار این شاعر گزینش وتحلیل گرددتاشادی وشادکامی درابیات جامی موردنقدوبرسی قراردادوبتوان ازنوع نگاه او به مواردمربوط به شادی وشادکامی آگاه شدوهنرشاعری این شاعررا دراین زمینه مشخص نمود.
خلاصه ماشینی:
تـا پایـان دوره غزنوی شادی بیرونی رونق بیشتری داشته است ، ولی از دوره سلجوقی به بعد، به اقتضای شرایط نکبت بار سیاسی ، اجتماعی و ترویج تصوف ، شادی به تدریج جنبه درونـی پیـدا کـرد کـه دورة تیموریان نیز از این امر مستثنا نیست در شعر جامی اعتقاد به مظاهر و موضوعات نیک و پاک ، با انگیزه های برخاسته از سرشت زیبایی پسند ایرانیان ،نوروز و همچنـین دیـدن یـار دلارام را مـی توان عوامل بیرونی شادی دانست و قناعت ، آزادگی ، امید ، مهرورزی به دیگران ، رضایت مندی ، بی نیازی از مردم ، دعا و بندگی و رسیدن به وصال را عوامل درونی دانست که به آنهـا اشـاره خواهدشد.
آمـــدی و آمـــدنت بـــس خـــوش اســـت دیـــدن روی تـــو عجـــب دلکـــش اســـت (همان :٣٧٨) ٧- شادی در مناظرطبیعت شاعر عالم را آیینۀجمال نمای اسما و صفات آفریننده ((سـبحانه و تعـالی)) دانسـته ، زمینـه اصلی بیان جامی در این ابیات شوق ، جذبه و تقوایی است که انسان میبایست نسـبت بـه بـاری تعالی داشته باشد.
بـــه داغ نـــا مـــرادی شـــاد مـــی بـــاش بـــه غـــل بنـــدگی آزاد مـــی بـــاش ز هـــر چیـــزی کـــه افتـــد دل پســـندت کنـــد خـــاطر بـــه مهـــر خـــویش بنـــدت بــه صــد حســرت بریــدن خــواهی آخــر غـــم هجـــرش کشـــیدن خـــواهی آخـــر (همان :٧٣ ) ١٢- شادی حاصل از زیستن بایادخدا شاعربا خدا بودن و با یاد خدا زیستن برای رسیدن به وصل و تقـرب را شـادی مـیدانـد و سعی میکند تمام عمر خود را صرف تقوا و ورع نمایدکه وسیله رسیدن به خداوند است اگرچـه در رسیدن به آن ، در راه فراز و نشیب ها و غم های زیادی را باید تحمل کند.