چکیده:
شناخت و امکان تحقق وحی از کهنترین مباحث قرآنی، دینی و کلامی است که اندیشمندان فِرَق اسلامی و همچنین غیر مسلمانان به آن پرداختهاند. از این رو تحلیل و نقد تعریفهای متنوعی که پیرامون وحی ارائه شده است، ضرورت مییابد؛ که البته هدفی است که نوشتار حاضر دنبال مینماید. نخست امکان وحی با بازشناسی پیش نیازهای شناخت آن مانند انسانشناسی و پیامبرشناسی انجام گرفته است. پس از آن شاخصههای ظرف نزول وحی یعنی عناصر سازندهی ساختار نبوت که عبارتند از اعجاز، علم و عصمت بررسی گردیده است. بررسی سه محور گفتگوی اثباتی و انکاری و تحمیلی پیرامون تعاریف وحی نیز از نظر پنهان نمانده است که با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی برای مورد ارزیابی قرار گرفته است. تحلیل مسأله نشان میدهد که مقوله وحی با مفاهیمی چون تجربه دینی بهکلی متفاوت است. به علاوه نبوغ بشر نمیتواند او را از رابطه وحیانی بینیاز نماید. بنابراین وحی فقط با تحقق کامل عناصر سازنده نبوت حاصل خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
»(شوري/۷) بر پيامبر نازل شـده چيسـت و چه وجودي از انسان براي دريافت آن قابليـت يافتـه اسـت ؟ عـلاوه بـر ايـن بررسـي تـأثير متقابل وحي بر فرهنگ زمانه نيز در شـناخت حقيقـت آن داراي اهميـت اسـت تـا مشـخص شود که آيا نبي از انديشه هاي خود در تدوين و ابلاغ وحـي کمـک گرفتـه اسـت يـا اينکـه صرفا واسطه فيض الهي است ؟ إن ذن گ ل ئث ع ن ظ در خصــوص مســأله وحــي و کيفيــت آن از جنبــه هاي مختلفــي تحقيــق شــده اســت .
ازاين رو خداوند براي تحقق وحـي از صـدور تـا نزول ، آن را در مجراي مطمئني که بقاي سلامت وحي را تضمين کند قـرار داده اسـت کـه آيه ذيل بدان اشاره دارد: «عالم الغيب فلا يظهر علي غيبه أحدا إلا مـن ارتضـي مـن رسـول ٍ فإنه يسلک من بين يديه و من خلفه رصـدا لـيعلم أن قـد أبلغـوا رسـالات ربهـم و أحـاط بمـا لديهم و أحصي کل شي ء عدد»(جن /۲۸-۲۶) ٍ بنابراين انحصار بحث پيرامون قرآن نميتواند تمام حلقـه هاي متصـل جريـان وحـي را کامل کند؛ بلکه مشخصـات وجـودي پيـامبر يعنـي عقلانيـت و روحانيـت ايشـان اسـت کـه ميتواند کانون شناخت بخش هايي از ماهيت وحي باشد؛ آنچنانکه شخص پيامبر نيز جزيـي از مجموعه اعجازوارگي قـرآن به شـمار ميآيـد.
نتيجـه ديگـري کـه از ايـن بحـث حاصـل خواهد شد شناخت نقش و جايگاه عظيم و بينظير پيامبر در فرايند وحي اسـت بـه گونـه اي که ديگر نيازي نيست براي ارتقاي مقام پيامبر(ص ) مقام قرآن را تنزل دهيم آنچنانکه برخي به اين شيوه دست زده اند.