چکیده:
برخی خاورشناسان، به بررسی اعجاز قرآن پرداختهاند. جان ادوارد ونزبرو قرآنپژوه نامدار امریکایی، از زمره آنهاست. وی در بحث اعجاز، نخست به گونهشناسی ابنقتیبه درباره معجزات انبیا و بهویژه جایگاه موسیA اشاره میکند و با بررسی مفاهیم اصطلاحاتی چون: «کتاب»، «کلمه»، کلمات»، «کلم»، «کلامالله» و «قول» که به باور وی مرتبط با اعجازند، آنها را با وحی موسوی یا آموزههای عهد عتیق (همچون دستور آفرینش یا بیان ضمنی اراده الهی) پیوند میدهد. وی لغت «کتاب» را در آیاتی که محتوای جدلی صریحی دارند، به معنای «سلطان» میداند و بر دشواری تشخیص «کتاب» در معنای «قرآن» تأکید میورزد. سپس آیات دال بر ضرورت وجود کتاب مقدس (نیاز به تایید کتبی کلامالله) را بازتابدهنده جدال یهودی-مسیحی برمیشمرد و افزون بر «کتاب»، برخی موارد کاربرد «کلمات»، «کلامالله» و «قول» را نیز به مفهوم «قرآن» میخواند. در ادامه، عبارات «نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ»، «تَفْصِیلَ الْکِتَابِ» و «کلم» را بر وحی موسوی اطلاق میکند و همنشینی «نبوت» و «کتاب» یا «الکتاب»، «الحکم» و «النبوة» را به یهودیان اختصاص میدهد و به گزارش مواجهه کعب با عمر اشاره میکند. همچنین پنج مورد از مجموع نُه مرتبه کاربرد «کتابالله» را به حکم و فرمان تفسیر میکند، و در نهایت بیان میدارد که «کلمات»، «کلمه» و «قول»، برای بیان اراده الهی نیز بهکار میروند و مشابه بیان ضمنی اراده الهی در عهد عتیق یا دستور آفرینش هستند. پژوهش حاضر، مستندات ونزبرو را از قرآن و عهدین بررسی میکند و با روش تحلیلی-انتقادی، به ارزیابی آراء وی می پردازد. بررسی دیدگاه ونزبرو درباره اعجاز قرآن، نشان میدهد وی با طرح شبهات، تلاشی نافرجام کرده تا اعجاز قرآن را زیر سوال ببرد.
Some orientalists have examined the miraculousness of the Quran. John Edward Wansbrough, the outstanding American Quran researcher is one of them. In his discussion of the miraculousness concept, Wansbrough first refers to Ibn Qutayba’s typology of the prophets’ miracles in general and the status of Moses (a) in particular. Examining the concepts of the terms such as “kitab,” “kalima,” “kalimat,” “kalama,” “kalamullah,” and “qawl” – which are deemed by him as related to miraculousness – he links them to the revelations made to Moses (a) or the teachings of the Old Testament (e.g., the order of creation or the implied description of the Divine Will). He takes the word “kitab” in the verses with clear dialectic content to mean “sultan” and emphasizes the difficulty of identifying the word “kitab” as the Quran. He then introduces the verses on the necessity of the existence of the Bible (i.e., the necessity of having the written confirmation of the Divine Book) as a reflection of the Judo-Christian controversy, and in addition to “kitab,” interprets some applications of the terms “kalimat,” “kalamullah,” and “qawl” as the Quran. Next, he attributes the phrases “nasiban min al-kitab,” “tafsil al-kitab,” and “kalama” to the revelation onto Moses (a), and exclusively attributes the juxtaposition of “nubuwwat” and “kitab” or “al-kitab,” “al-hukm,” and “al-nubuwwa” to the Judaists and refers to the encounter between Ka‘b and ‘Umar. He also interprets five out of nine cases of the use of the term “kitabullah” as order and command. Finally, he maintains that the terms “kalimat,” “kalima,” and “qawl” are also used to express the Divine Will and are similar to the implied reference to the Divine Will in the Old Testament or the order of creation. This study investigates Wansbrough’s evidences taken from the Quran and the Testaments, and evaluates his views using an analytical-critical approach. The examination of Wansbrough’s stance to the miraculousness of the Quran reveals that the doubts he casts are fruitless efforts to question the miraculousness of the Quran.
خلاصه ماشینی:
تقریر مراد از عبارت «نصیب من الکتاب» عبارت «نَصِیبًا مِّنَ الْكِتَابِ» که در آیات (أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِّنَ الْكِتَابِ یدْعَوْنَ إِلَی كِتَابِ اللَّهِ لِیحْكُمَ بَینَهُمْ ثُمَّ یتَوَلَّی فَرِیقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ( (آلعمران/۲۳)؛ (أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِّنَ الْكِتَابِ یشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَیرِیدُونَ أَن تَضِلُّوا السَّبِیلَ( (نساء/۴۴)؛ (أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِّنَ الْكِتَابِ یؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیقُولُونَ لِلَّذِینَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَی مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا( (نساء/۵۱) و (فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَی عَلَی اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآیاتِهِ أُولَئِكَ ینَالُهُمْ نَصِیبُهُم مِّنَ الْكِتَابِ حَتَّی إِذَا جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا یتَوَفَّوْنَهُمْ قَالُوا أَینَ مَا كُنتُمْ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَشَهِدُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِینَ( (اعراف/۳۷) بیان شده، الزاماً برای تعریف دقیق «کتاب» و از بین بردن ابهام آن بهکار نرفته است؛ زیرا سایر واژگان همنشین چون: «اوتوا»، «یتولی فریق منهم»، «و هم معرضون»، «یومنون بالجبت و الطاغوت»، «یقولون للذین کفروا هولاء اهدی من الذین امنوا سبیلا» و «افتری علی الله کذبا او کذب بایاته»، در تعیین مراد از «کتاب» نقش موثری را ایفا میکنند و بدون وجود «نصیب» نیز مفهوم «کتاب» را روشن میسازند؛ بلکه مراد از این عبارت، نصیب وافر یهودیان به سبب نزول تورات (زمخشری، الكشاف، ۱۴۰۷: ۱/۳۸۴ این تفسیر صحیح بهنظر نمیرسد) یا اطلاع آنان از بخشی از علوم تورات به سبب کوتاهی در درک تعالیم آن (طوسی، التبیان، بیتا: ۲/۴۲۵؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰: ۷/۱۷۹) یا تحریف پارهای از اجزای آن (طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷: ۳/۱۹۴) است.