چکیده:
زمینه و هدف: نظم عمومی در زمره مفاهیم بنیادین، معمول و درعینحال پرچالش در قلمرو حقوق داخلی و بینالمللی است. این مفهوم، علاوه بر نقش محدودکننده در قلمرو داخلی، در قلمرو بینالمللی، اعمال قوانین و قواعد مخالف نظم عمومی کشور میزبان را بامانع روبرو میسازد. در هر جامعهای ارزشها و مصالح عالی از جایگاه ویژهای برخوردار هستند. نظامهای حقوقی ملی در قالب مفهوم نظم عمومی از این ارزشها و مصالح عالی در برابر منافع و آزادیهای فردی حمایت به عمل میآورند. در این نظامها کارکرد نظم عمومی محدود ساختن آزادی قراردادی افراد و جلوگیری از اجرای قانون و احکام خارجی است. جامعه بینالمللی، اگرچه هنوز کاملا توسعهنیافته است و از هویتی مستقل همچون جوامع ملی برخوردار نیست، دارای ارزشها و مصالح عالی خاص خود میباشد. نظام حقوق بینالملل نیز بهرغم توافقی بودنش میتواند به استناد نظم عمومی بینالمللی آزادی فردی دولتها را محدود سازد. هرچند این نظام به دلیل عدم تکامل و ماهیت متفاوت با نظامهای حقوقی ملی قادر به جذب تمام مفاهیم و اصول نظامهای حقوقی ملی نیست. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺿﻤﻦ ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﻪ اﺑﻌﺎد و ﺟﺎیگاه مفهوم نظم عمومی در حقوق بینالملل خصوصی، ﺑﺎ رویکﺮدی کارﺑﺮدی ﺑﻪ تحلیل و ﺑﺮرسی این مفهوم و تفاوت نظم عمومی داخلی با نظم عمومی بینالمللی میپردازد؛ بهعبارتدیگر هدف تحقیق حاضر، بررسی و تحلیل مفهوم نظم عمومی در حقوق بینالملل خصوصی با تاکید بر تفاوت نظم عمومی داخلی با نظم عمومی بین-المللی میباشد. روش: این مقاله با مروری بر تحقیقات گذشته به تحلیل و بررسی مفهوم نظم عمومی در حقوق بینالملل خصوصی میپردازد. مقاله حاضر از نوع مروری بوده و با رویکرد مرور متون به نگارش درآمده است. اصالت/ارزش: این مقاله حاصل پژوهش نبوده ولی سعی کرده است با نگرش و نگاهی نو، مفهوم نظم عمومی در حقوق بینالملل را تشریح داده و به بررسی و تحلیل آن بپردازد.