چکیده:
زمینه و هدف: در تناسب با پرداختن به مفهوم عشق و روابط عاشقانه در ادب فارسی، مولفه های مرگ و تنهایی نیز مطرح میشوند. شخصیت عاشق که در ادبیات فارسی به نوعی مازوخیستی و سرشار از نیاز عاشقانه و متحمل درد و رنجهای فراوان است، اغلب با تنهایی سروکار دارد و در پایان داستان یا براثر اندوه عشق میمیرد، یا خود را میکشد و یا اینکه کشته میشود. این دو مقوله، نقش مهمی نیز در روند داستانی منظومه های عاشقانه ایفا میکنند و به نوعی تجلیگاه صور خیال شاعرانه در این زمینه هستند. در پژوهش حاضر مولفه های مرگ و تنهایی در سه منظومۀ عاشقانۀ مهم و شاخص ادبیات فارسی، یعنی ویس و رامین از فخرالدین اسعد گرگانی، خسرو و شیرین و لیلی و مجنون از نظامی گنجوی مورد بررسی قرار میگیرند. هدف از انجام این پژوهش تحلیل مولفه های مذکور در این منظومه ها و توصیف و تحلیل آنها با توجه به نکات روانشناسانه، داستانی، فرهنگی، ادبی و مانند آنهاست.
روش مطالعه: روش مورداستفاده در این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است که با استفاده از مطالعه کتابخانه ای انجام میشود.
یافته ها: در منظومه های عاشقانۀ فارسی، «عشق» زمینه ساز شکلگیری ابعاد گوناگون مقوله های «مرگ» و «تنهایی» میگردد. در واقع این دو مقوله ارتباط مستقیمی با فرازونشبیهای رابطۀ عاشقانه دارند.
نتیجه گیری: ابعاد تنهایی در این آثار «تنهایی براثر دوری و جدایی از یار»، «تنهایی براثر خیانت یا بیوفایی یکی از طرفین رابطۀ عاشقانه»، «تنهایی خودخواسته و عزلتگزینی براثر ناکامی در وصال»، «ترجیح تنهایی بر وصال نامشروع» و «تنهایی براثر عشق یکطرفه» است. همچنین، ابعاد و علل مرگ در این آثار در «آرزوی مرگ هنگام جدایی یا ناکامی»، «خودکشی به خاطر عشق یا مرگ معشوق»، «مرگ براثر توطئۀ رقیب در مثلث عشقی» و «مرگ براثر کهولت سن» خلاصه میشود.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: When it comes to dealing with the concept of love and romantic relationships in Persian literature, the elements of death and loneliness also come into view. Being somehow masochistic, passionately in need of love and in pain and suffering, the lover's character in Persian literature often feels lonely and dies from the sorrow of love at the end of the story; either committing suicide or being killed. These two items also play a key role in story development of romantic epic poems, by some means paving the way for the manifestation of poetic imagery. The present research examines the elements of death and loneliness in three main well known romantic epic poems in Persian literature: Vis and Ramin by Fakhruddin As'ad Gurgani, Khosrow and Shirin and Leili and Majnoon by Nizami Ganjavi. It aims to analyze and describe the abovementioned elements in these poems with the consideration of psychological, fictional, cultural, literal points and the like.
METHODOLOGY: This research uses a library-based descriptive-analytical method.
FINDINGS: In Persian romantic epic poems, 'love' provides a foundation for different dimensions of the element of 'death' and 'loneliness'. In fact, these two elements are directly related to the ups and downs of romantic relationships.
CONCLUSION: The dimensions of loneliness in these works include 'loneliness as a result of the separation from the beloved', 'loneliness as result of betrayal by one side of a romantic relationship', 'voluntary loneliness and solitude as a result of failure in reaching the beloved', 'preferring loneliness to unlawfully reaching the beloved' and 'loneliness because of unrequited love'. The dimensions and causes of death in these works can also be summarized into 'wishing for death because of separation or failure', 'committing suicide for the sake of love or the beloved's death', 'death from the conspiracy of the opponent in a love triangle' and 'death from old age'.
خلاصه ماشینی:
توصيف و تحليل مؤلفه هاي «مرگ » و «تنهايي» در منظومه هاي عاشقانۀ فارسي (با مطالعۀ موردي منظومه هاي ويس و رامين ، خسرو و شيرين و ليلي و مجنون ) سياوش درخشان نيا، مسعود پاکدل *، سيما منصوري، منصوره تديني گروه زبان و ادبيات فارسي، واحد رامهرمز، دانشگاه آزاد اسلامي، رامهرمز، ايران .
شخصيت عاشق که در ادبيات فارسي به نوعي مازوخيستي و سرشار از نياز عاشقانه و متحمل درد و رنجهاي فراوان است ، اغلب با تنهايي سروکار دارد و در پايان داستان يا براثر اندوه عشق ميميرد، يا خود را ميکشد و يا اينکه کشته ميشود.
در پژوهش حاضر مؤلفه هاي مرگ و تنهايي در سه منظومۀ عاشقانۀ مهم و شاخص ادبيات فارسي، يعني ويس و رامين از فخرالدين اسعد گرگاني، خسرو و شيرين و ليلي و مجنون از نظامي گنجوي مورد بررسي قرار ميگيرند.
در اين پژوهش با انتخاب منظومه هاي ويس و رامين فخرالدين اسعد گرگاني، خسرو و شيرين و ليلي و مجنون نظامي، سعي ميشود اين آثار شاخص عاشقانه مورد پژوهش و کنکاش قرار گيرد تا با تحليل و بررسي هريک از اين آثار، وجود زمينه هاي اصلي طرح و انعکاس اصلي مرگ و تنهايي عاشق و معشوق ، بعنوان دو ضلع اصلي رابطۀ عاشقانه ، مشخص گردد و آنگاه نشان داده شود که در هريک از اين منظومه ها با توجه به زمينه هاي فکري، اجتماعي و فرهنگي، مرگ و تنهايي عاشق و معشوق به چه شيوه اي و چگونه بيان شده است .