چکیده:
هدف این تحقیق بررسی تأثیر عوامل کلامی و سبکی گفتمان حقوقی در انحراف از نشانگرهای کلامی و سبکی در دادگاههای انقلاب با رویکرد مک منامین است. دادههای تحقیق، حاصل 15 جلسه دهدقیقهای از دادگاههای انقلاب در ده سال اخیر بود که با روش نمونهگیری تصادفی منظم انتخاب گردید. دادهها به روش آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شد و بسامد تغییر و انحراف از این نشانگرها با توجه به الگوهای گفتمانی دادگاه به سه دسته از هنجارهای تجویزی، توصیفی و آماری طبقهبندی شد. نتایج نشان داد که کاربرد نشانگرها نقشی تعیینکننده در جایگاه فردی و اجتماعی قاضی و متهم ایفا میکند. رعایت نکردن الگوهای گفتمانی توصیفی، تجویزی و آماری در متهمان بیشتر از قضات بود و تفاوت معنیداری بین قضات و متهمان در تغییر کلام معیار در هر سه الگوی گفتمانی وجود داشت، ولی در مقایسه با یکدیگر تفاوتی معنیدار در رعایت کلام معیار و انحراف از نشانگرهای کلامی و سبکی مشاهده نشد. انحراف از هنجارها در دو طرف مشاهدۀ محسوسی نداشت. کاربرد این مطالعه از لحاظ زبانشناسی حقوقی به روند مؤثر فرایند دادرسی و تشخیص تأثیرگذاری کلام شرکتکنندگان در دادرسی کمک میکند. نیز یافتههای این پژوهش در آموزش و تربیت قضات، وکلا و نمایندگان دادستان نیز مفید است.
This study investigated the changes and deviations from linguistic and stylistic patterns of forensic discourse in Revolution Courts of the Islamic Republic of Iran. The research problem focused on the frequency and the percentage of verbal deviations in judges’ and the defendants' speech. The research tool was McMenamin’s (2002) linguistic and stylistic framework concerning the standard, prescriptive, and descriptive norms and the deviations from these norms in both judges’ and defendants’ speech. Data were collected through observing 45 court sessions among them 15 sessions were randomly selected based on systematic sampling method. The data were analyzed statistically through descriptive statistics. Data were divided into three categories of verbal norms: standard speech, changes of standard speech, and deviations from the norms. Findings indicated that using the standard and non-standard words have vital role in the defendants' speech. While the judges followed standard norms, the defendants changed or deviated from the norms more significantly than the judges did. The findings of the study suggest that analyzing court speeches can lead to the study of judges and defendants' linguistic and stylistic patterns correlated to their use of discourse.
خلاصه ماشینی:
Communicative competence است ، به اين معني که نشانگرهاي کلامي و سبکي گفتمان معيار وجود داشته و الگوهاي زباني رعايت شده باشد (مدرسي، ١٣٦٨).
گفتمان تجزيه و تحليل زبان در کاربرد آن است ، در اين صورت نمي تواند منحصر به توصيف صورت هاي زباني و مستقل از اهداف و کارکردهايي باشد که اين صورت ها براي پرداختن به آنها در امور انساني به وجود آمده اند (فرکلاف ٢، ٩:١٣٧٩).
٣- چارچوب نظري اين تحقيق گفتمـان حقـوقي قضـات و متهمـان را بـه لحـاظ انحـراف از الگوهـاي گفتمـان و نشانگرهاي کلامي و سبکي بررسي ميکند و در پي کشف بسـامد تغييـر يـا انحـراف در کـلام معيار درگفتمان قضات و متهمان در دادگاه هاي انقلاب اسـت .
اين پژوهش به دنبال يافتن پاسخ براي پرسش هاي زير است : ١- تا چه ميزان بسامد نشانگرهاي رعايت کلام معيـار، تغييـر در کـلام معيـار و انحـراف از کلام معيار در الگوهاي گفتماني تجويزي ، توصيفي و آماري بين قضات و متهمان تفاوت دارد؟ ٢- آيا ميزان استفاده از نشانگرهاي توصيفي کلامي و سبکي در اعمال قدرت بين قضـات و متهمان تفاوت دارد؟ براي بررسي عوامل کلامي گفتمان حقوقي قضات و متهمان و دلايل انحراف از کلام معيـار در الگوهاي گفتماني، اين فرضيه ها مطرح ميگردند: الف ) در گفتمان قاضي و متهم ، بسامد انحراف از هنجارهـاي زبـاني از لحـاظ آمـاري، تجويزي و توصيفي متفاوت نيست .