چکیده:
بدون تردید یکی از مهمترین جرایم علیه امنیت داخلی وحتی خارجی محاربه است. این پژوهش ثابت مینماید صرف
نظر از اختلاف در جزئیات تعریف محاربه در مجموع فقها برداشت واحدی از مفهوم محاربه دارند. ازنظر آنها محارب
کسی است که با تشهیرسلاح ویا هروسیله خوفناک دیگرعلنا اقدام به ترس و وحشت ونا امنی وراهزنی نماید وموجب
زیان مالی ویا جانی ویا ناموسی مردم شود. رکن قانونی این رفتار مجرمانه آیه ۳۳مائده می باشد.ومضافا آنکه ادله روایی
وحکم عقل وسیره نیز براتقان آن دلالت دارد.ازنظرقانونی مواد ۲۷۹ الی۲۸۶ناظر به تعریف و کیفیت آن میباشد. رکن
مادی جرم محاربه انجام فعل مثبت مادی با خصیصه علنی است. قصد اخافه الناس آساس عنصر روانی جرم را تشکیل
می دهد و اهل ریبه تقد به سلاح خاصی شرط تحقق نیست. مهم مطلق اخافه از هر راه وبه هر وسیله است. همینطور
این پژوهش در رابطه با اختلاف نظر فقها در خصوص نحوه مجازات محاربین آزمیان دو قول مطرح(ترتیب وتخییر) ضمن
رد قول تخییرءمعلوم مینماید اصولا چنین اختلافی مبنای درستی ندارد و قول ترتیب را که مستفاد از سوال سائلین
درروایات باب است (لیکن نحوالجنایه) را ترجیح میدهد. طرق اثبات جرم محاربه اجماعی است .توبه محارب قبل از
دستگیری وهمینطور جنون حین ارتکاب ازجمله مسقطات حد از اوست.
!
خلاصه ماشینی:
از دقّت در مجموعة اين قوانين ملاحظه مي گردد، در هر مورد كه قصد مقابله با حكومت باشد يا اقدامات مجرمانه فردي عملاً به مقابله با حكومت منجرشود، مقنن آن را به نوعي داخل در عنوان محاربه دا نسته است، صرف نظر از اينكه عمل مزبور شرايط تحققّ جرم محاربه از جمله دست بردن به سلاح و قصد ارعاب مردم را داشته باشد يا خير.
همانطور كه در تعريف فقهي محاربه به « تجريد السلاح لإخافه الناس»، آمده براي تحقق جرم محاربه، قصد به كار بردن سلاح يا قصد ظاهر ساختن يا حمل آن و نير قصد ايجاد خوف براي مردم ،لازم است و از لحاظ ركن مادي، مرتكب، بايد سلاح به كار ببرد يا ظاهر سازد يا حمل كند كه قانون از آن به « كشيدن سلاح » ياد كرده است؛ و در قانونگذاري سابق، به « دست به اسلحه بردن».
به موجب اين ماده: حدّ محاربه و افساد في الارض يكي از چهار چيز است: 1- قتل 2- آويختن به دار 3- اوّل قطع دست راست و سپس پاي چپ 4- نفي بلد.
چنانكه صاحب جواهر، آن را قول مشهور دانسته و براي اثبات آن به روايت منقول از امام رضا (عليه السلام) استناد كرده كه فرموده است: محارب از شهري كه مرتكب جرم شده است به شهر ديگر تبعيد مي شود و به مردم آنجا نوشته ميشود كه او تبعيدي است.