چکیده:
این مقاله به تحلیل و تغییر دیدگاه محتوایی رولان بارت، اندیشمند فرانسوی معاصر پیرامون اسطوره میپردازد. بارت توانسته است از اسطوره به معنای افسانه، عبور کرده و از آن بهمثابه سازوکاری برای برساختن جهان اجتماعی استفاده کند. بارت، با استناد به قواعد زبانشناسی و نظام مفهومی سوسور و نیز با اقتباس از نشانگان جمعی دورکیم، به این نتیجه رسید که اسطوره به نمادهای لفظی و مکتوب منحصر نمیشود؛ بلکه هر چیزی در عالم انسانی، بالقوه میتواند به اسطوره بدل شود. مهمترین نکته الهامگرفته از سوسور، دلالت فرهنگی ـ اجتماعی نمادها و نشانهها در مقابل دلالت زبانشناختی(دال و مدلولی) نمادها (دلالت اولیه) است. از دید سوسور، دالهای اسطورهای، دارای دو جنبه مختلفاند: شکل و معنا. مهمترین سازوکار اسطورهپردازی «تفوق شکل بر معنا» است. بارت، از همین موضوع، به «تبدیل امور اجتماعی تاریخی به امور طبیعی» انتقال یافته است. از نظر وی، با تفوق شکل، جنبة اساسی نشانه، که مربوط به معنای آن است، دچار تحریف میشود و هویت زمانی و مکانی، معنای نشانه ناپدید میگردد. در این صورت، ما با موجودی فرازمان و فرامکان مواجه میشویم. در این مرحله، بورژوازی توانسته با تصرف در این نشانة تهی شده از معنای اصلی، معنای موردنظرش ـ را که همان جنبه شکلی دال است ـ برجسته کند.
The subject of the article is the analysis of the view of Roland Barthes, a contemporary French thinker on myth. Barthes has been able to change the meaning of the myth into legend and use it as a mechanism to build a social world. Barthes based on Saussure's rules of linguistics and Saussure's conceptual system, as well as his adaptation of Durkheim's collective syndrome arrived at this conclusion, that myth is not limited to verbal and written symbols, and anything in the potential human world can become a myth. The most important point inspired by Saussure is the socio-cultural signification of symbols and signs (secondary signification), as opposed to the linguistic signification (significant and signified) of symbols (primary signification). mythical signs have two different aspects according to the Saussure: form and meaning. The most important mechanism of mythology is "the supremacy of form over meaning". Barthes changes ‘’transformation of historical social affairs into natural affair’’, from this subject. The essential aspect of the sign that is related to its meaning is distorted with the supremacy of form according to the Barthes, and the temporal and spatial identity of the meaning of the sign disappears. In this case, we are faced with an out of place and time or beyond place and time being. At this stage, the bourgeoisie was able to highlight the intended meaning, which is the formal aspect of the sign, by seizing this sign devoid of the original meaning. The method of this study is to analyze and interpret the content of Barthes's view in his works and in the words of his commentators and interpreters.
خلاصه ماشینی:
این نوشتار، درصدد پاسخ به سؤالاتی از این دست است: چگونه میتوان به حقایق هستی، جنبه اسطورهای داد؛ چرا اسطوره در جامعه مدرن و پسامدرن، اهمیت یافته است؟ حقایق اسطورهای، چه نوع حقایقی هستند؟ تحلیل اسطورهای، چه ویژگیهایی دارد و چه چیزی را اثبات میکند؟ بارت، مدعی است که بورژوازی به کمک اسطورهسازی، تاریخ، جامعه، طبیعت، انسان و پدیدههای فرهنگی اجتماعی را مطابق میل خود تغییر داده و تفسیر میکند؛ يعني بورژوازی سعی دارد برساختی اسطورهای از حقایق عالم انسانی، که ماهیتی تاریخی اجتماعی دارند، به دست دهد و با طبیعی جلوه دادن حقایق تاریخی اجتماعی، نیّات اصلی خود را در لایههای اسطورهای آنها پنهان سازد.
از نظر اشتراوس، دنیای علم از قرون ۱۷و۱۸ میلادی همواره تلاش کرده است تا بین علم و اسطوره جدایی بیندازد و بر وجه عقلی علم تأکید کند؛ اما بهنظر اشترواس، علم مدرن در ادامة مسیر خود سعی دارد تا این شکاف را از میان بردارد و بر وجه حسی واقعیت، مثل دیدن و بوییدن تأکید بیشتری کند (همان، ص۳ -۵).
نقطه آغاز تأملات بارت در اسطورهشناسی این بود که وی با تعجب مشاهده میکرد که روزنامهها، عکسها، فیلمها، شوها و شعور متعارف، همه سعی دارند تا واقعیتی را که اجتماعی تاریخی است، به گونهای طبیعی جلوه دهند: «من از اینکه مداوماً طبیعت و تاریخ خلط میشوند، خشمگینام» (اباذری، ۱۳۹۰، ص ۱۳۸)از نظر بارت، جامة بداهت پوشاندن به امور زندگی روزمره، نوعی سوءاستفاده ایدئولوژیک است که بورژوازی به آن دامن میزند.
بارت اسطوره را در دلالت ثانویه متن جستوجو میکند و نکتة اصلی در اینکه چه سازوكاري طی میشود، تا دلالت اولیه به دلالت ثانویه و اسطورهای بدل گردد، این است که دال در مرتبه ثانویه دو بخش دارد: یکی معنا که پر است و دیگری شکل که تهی است.