چکیده:
مسأله اصلی در این مقاله بررسی «چگونگی حرکت به سمت فقه تمدنی و تدوین توضیح المسائل تمدنی» است. این بحث در پارادایم کلام شیعی و فقه و اصول فقه جواهری است. در این دستگاهِ معرفتی، «اجتهاد» عبارت است از: «کشف الحکم عن مدرکه» و «حکم» عبارت است از: «الاعتبار الشرعی المتعلق بأفعال العباد» و به علت قیدِ «افعال العباد» در تعریف حکم، رویکرد رفتاری فردی به خود گرفته است. داعیه تمدن سازیِ اسلام و مواجهه با نیازها در مقیاس اجتماعی و بین المللی، سبب شده است تا تلاش برای استخراج دیدگاه اسلام در مقیاس جمعی و با روی کرد استخراج «فرآیندها»، مورد توجه جدی قرار بگیرد. با نظر به تعریف «فقه تمدنی» که «العلم بالاحکام الشرعیة المتعلقة بالتفاعلات و التعاملات فی الهیاکل و المُنظَّمات لحصول العدل و التحسینات» است، فعال سازیِ این دانش نیاز به شناخت از «مقیاس کلان»، «روابط و فرآیندها» در «ساختارها و سازمان ها»، برای اکتشاف راهبردها از ادله نقلی دارد. در این مقاله، تلاش شده است تا الزامات شناختی و عملیاتی برای تحقق دانش فوق ارائه گردد و بر اساس ایدۀ «فقه تمدنی»، شبیه سازیِ یک «توضیح المسائل تمدنی» نیز صورت گیرد.
The main concern of this article is the study of “how to move towards jurisprudence of civilization and formulation of a civilizational treatise practical rules and procedures. The discussion is raised as to the paradigm of ShiYi theology (kalAm) and jurisprudence (fiqh) and JawAhiri usUl (principles) of fiqh. In this epistemological system, IjtihAd (independent reasoning) is deducing judgements from documents and the term “judgement” is taken to mean legal reasoning belonging to the actions of servants. Due to the use of the phrase “actions of the servants” in the definition of judgement, IjtihAd has taken an approach to personal behavior. The claim for creating Islamic civilization and meeting needs on social and international scales have caused efforts to deduce the Islamic views and opinions on a mass scale, along with the approach to “processes” to attract considerable attention.
Taking into account the definition of “civilizational jurisprudence” that knowledge of canonic rules belonging to the interactions and cooperation on a large scale as well as organizations aiming to achieve justice and to make social reforms, to apply this knowledge requires one to be aware of the concept of “large scale” and “relations and processes” in “structures and organizations” for deducing strategies from the canonical (textual) evidence.
In this article, efforts have been made to present cognitive and functional requirements for the application of the knowledge mentioned above. In addition, according to the idea of “civilizational jurisprudence”, modelling a civilizational treatise of practical rules and procedures is possible.
خلاصه ماشینی:
فقاهت و اجتهاد؛ تلاش حداکثری برای دست یابی به نظـر خداونـد اسـت (اعـم از تجویزها که حکم شرعی هستند و توصیف هـا)، بـر اسـاس مـدارک حجیـت دار و کسـی می تواند چنین کاری انجام دهد که منابع این مستندات شرعی و شاخص های اعتبارسنجی مستندات و روش فهم آن ها را بشناسد و به واسطه تـلاش روحـی کـه بـرای اتصـال بـه ملکوت الهی داشته است (ملکه قدسـّیه )، توانـایی تشـخیص ارتبـاط هـر مـوقعیتی را بـا دیدگاه های کلان و مقاصد شارع داشته باشد (میرزای قمی ، ١٣١٢ق ، ج٢، ص١٠١).
اما در پاسخ به سؤال اصلی که سؤال سوم است ، صرفاً تک گفتارهای مصـاحبه ای در کلیات شکل گرفته است (مانند گفت وگوها با حجة الاسلام مبلغی ، اراکـی ، منـذرحکیم ، رشاد، اسلامی ، قوامی ، پیروزمند، رهدار، الویری ، غلامی )، ولی پیشینه مدونی جز کتـاب «درآمدی بر اجتهاد تمدن ساز، تألیف حجة الاسلام علیرضا اعرافـی ، در سـال ٩٥ وجـود ندارد که عصاره این کتاب در عبارات زیر است : «برای چگونگی تمدن سازی بر اسـاس اجتهـاد، نیـاز بـه منظومـه سـازی از معـارف اسلامی در سطوح مختلف و سپس نیاز به ارائه الگو در عرصه عمـل اسـت » (اعرافـی ، ١٣٩٥، ص١٢١) و منظور از منظومه سازی ، تجمیع و تنظیم و تبویب گزاره های فقهـی و اخلاقی و کلامی با تحلیل روابط حاکم میان آن ها برای رسیدن به اصـول پایـه و تولیـد دانش با روش اجتهادی است (همان ، ص١٢٧).
فرضیه این مقاله در پاسخ به مسأله اصلی چنین است : نقشه راهِ دست یابی بـه فقـه تمـدنی ، بـرای ایجـاد دیـد، گفتمـان و ابـزارِ اکتشـاف سیستم های تشکیل دهندة یک تمدن از منابع دین و تغییـر وضـعیت از «اسـتنباط حکـم مکلفِ فردی و جمعی » (وضعیت موجود)، به «استنباط حکم فرآینـدها و تولیـد مـدل » (وضعیت مطلوب )، در چهار محورِ «نگـرش سـازی »، «راهبردسـازی »، «راه کارسـازی » و «اهرم ها» به شرح زیر تعریف می شود: الف ) در نگرش سازی : ١.