چکیده:
سیر تکامل معنوی یکی از مباحث مهم عرفان عملی است که در پرتو زیست معنوی و بر اساس آموزههای وحیانی حاصل میشود؛ اما خاندان جیحونآبادی با ضروری دانستن سیر کمال، آن را حتی در زندگیهای متوالی (دونادون) قابل تحقق میدانند. از نظر آنان، اگر انسان برای کمال یافتن به زمانی بیش از عمرش نیاز داشته باشد، خداوند به اقتضای عدالتش آن زمان را در زندگی و کالبد دیگر در اختیار انسان میگذارد تا او با سیر مجدد به کمال برسد؛ زیرا عدالت وقتی معنا میشود که تمام انسانها برای سیر کمال از امکانات مساوی برخوردار باشند و چنین امکاناتی در یک زندگی، برای همه فراهم نیست. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد انتقادی تدوین شده و به این سوال اصلی پاسخ میدهد که «چه اشکالاتی بر آموزۀ سیر کمال در اندیشۀ خاندان جیحونآبادی وارد است»؟ بر اساس شواهدی از آثار مکتوب این خاندان، شباهتهای آموزۀ سیر کمال با تناسخ اثبات شده است.
The course of spiritual evolution is one of the important topics
of practical mysticism that is achieved in the light of spiritual living
and based on revelatory teachings; But the Jeyhunabadi family,
considering the course of perfection necessary, considers it
achievable even in successive lives. According to them, if man
needs more time than his life to reach perfection, God, in
accordance with his justice, will give that time to man in another
life and body so that he will reach perfection again with satiety;
Because justice means when all human beings have equal
opportunities for perfection and such opportunities are not available
to everyone in one life. This research has been compiled with a
descriptive-analytical method and a critical approach and answers
the main question: "What are the drawbacks of the doctrine of the
path of perfection in the thought of the Jeyhunabadi family?" Based
on the evidence from the written works of this family, the
similarities between the doctrine of perfection and reincarnation
have been proven.
خلاصه ماشینی:
کمالخواهی معنوی از مسیر تناسخ (مطالعۀ انتقادی آموزۀ سیر کمال در اندیشۀ خاندان معنویتگرای جیحونآبادی) زکریا فصیحی 1 احمد شاکرنژاد 2 چکیده سیر تکامل معنوی یکی از مباحث مهم عرفان عملی است که در پرتو زیست معنوی و بر اساس آموزههای وحیانی حاصل میشود؛ اما خاندان جیحونآبادی با ضروری دانستن سیر کمال، آن را حتی در زندگیهای متوالی (دونادون) قابل تحقق میدانند.
از نظر آنان، اگر انسان برای کمال یافتن به زمانی بیش از عمرش نیاز داشته باشد، خداوند به اقتضای عدالتش آن زمان را در زندگی و کالبد دیگر در اختیار انسان میگذارد تا او با سیر مجدد به کمال برسد؛ زیرا عدالت وقتی معنا میشود که تمام انسانها برای سیر کمال از امکانات مساوی برخوردار باشند و چنین امکاناتی در یک زندگی، برای همه فراهم نیست.
اقتضای عدل الهی برای اثبات این باور در منابع مکتوب خاندان جیحونآبادی، سخن از عدالت خدا به میان میآید و دونادون (حلول یا ظهور روح در جسد دیگر)، اقتضای عدالت خدا دانسته میشود: عدالت تنها در صورتی مفهوم پیدا میکند که تمامی موجودات [در سیر کمال] از امکانات مساوی برخوردار باشند.
سیر کمال از طریق دونادون و تناسخ جریان خاندان جیحونآبادی به دلیل داشتن عقیده دونادون، از سوی منتقدان به تناسخ باوری متهم است؛ اما نورعلی الهی آن را تهمتی از سوی منتقدان میداند و خود بر این باوراست: در کلام سرانجام آمده که «هر ذیروحی را مَظهر یا جامه یا دون روح دیگری از ماقبل خود میباشد».