چکیده:
تفسیر واعظانه، نخستین گونه شناختهشده از تفسیر در سده نخست است که در سدههای پنجم تا دهم رشد چشمگیری یافت و مورد استقبال مردم قرار گرفت، اما پس از آن، وارد دوران افول شد؛ تا امروزه ضمن تغییر در برخی از شاخصهها، در قالب تفاسیر تربیتی، هدایتی و اجتماعی بازتولد یابد، اما ابعاد این شیوه تفسیری، همچنان ناشناخته مانده است؛ درحالی که توجه به تفاسیری تودهنگر همچون تفسیر واعظانه، در کاهش فاصله تفسیر با توده مسلمان مؤثر است. تاکنون شاخصههای تفسیر واعظانه به نیکی از دیگر گونههای تفسیری متمایز نگشته و ملاک دقیقی برای شناخت و تمایز آن ارائه نشده، تا جایی که حتی بین برخی از محققان، تفسیر واعظانه با گونههای «عرفانی» و «تربیتی- هدایتی» خلط شده است. در پژوهش پیش رو، ضمن تمرکز بر شش تفسیر واعظانه از فریقین، شاخصههای تمیزدهنده این گونه تفسیری از سایر گونهها، با روشی توصیفی-تحلیلی، ذیل هشت عنوان شناسایی شده که عبارتاند از: تأویل آیات با لطایف و اشارات عرفانی، استفاده از تشبیه، تمثیل و داستان، نگارش به زبان بومی، استفاده از ادبیات ساده در قالب جملات کوتاه، گویش نصیحتگونه و خیرخواهانه، استفاده از مفاهیم مرتبط با وعظ در قرآن، استفاده اندرزی از روایات و بالاخره بهرهگیری اشاری از رموز عددی. تفاسیر واعظانه در شاخصههای فوق با برخی از گونههای تفسیری اشتراکاتی دارند که در مقاله تبیین شده است.
Oratorical interpretation is the first known form of interpretation in the first century, which grew significantly in the fifth to tenth centuries and was welcomed by people, but after that, it entered a period of decline. However, nowadays, while changing in some features, it is reborn in the form of educational, guiding and social interpretations, but the dimensions of this method of interpretation are still unknown; whereas, paying attention to mass-oriented interpretations, such as oratorical interpretation, is favorably effective in reducing the distance between interpretation and the Muslim masses. So far, the features of oratorical interpretation have not been properly distinguished from other types of interpretation and no precise criterion has been provided for recognizing and distinguishing it, to the extent that even among some scholars, oratorical interpretation has been confused with “mystical” and “educational-guiding” types. In the present study, while focusing on six oratorical interpretations from the two major sects (of Shi’a and Sunni), the distinguishing features of this type of interpretation from other types have been identified by a descriptive-analytical method under the following eight titles: interpretation of verses with mystical subtle allusions and remarks, use of similes, allegories and stories, writing in the native language, use of simple literature in the form of short sentences, advisory and benevolent articulation, use of concepts related to preaching in the Qur’an, admonitory use of narrations, and finally use of numerical codes. Oratorical interpretations in the above features have some similarities with certain types of interpretations that are explained in this article.
خلاصه ماشینی:
بازشناسي شاخصه هاي تفسير واعظانه و تمايز آن با ديگر تفاسير * سيد محمد حسيني پور (نويسنده مسؤول )١ هادي نصيري ٢ رحمان عشريه ٣ چکيده : تفسير واعظانه ، نخستين گونه شناخته شده از تفسير در سده نخست است که در سده هاي پنجم تا دهم رشد چشم گيري يافت و مورد استقبال مردم قرار گرفت ، اما پس از آن ، وارد دوران افول شد؛ تا امروزه ضمن تغيير در برخي از شاخصه ها، در قالب تفاسير تربيتي، هدايتي و اجتماعي بازتولد يابد، اما ابعاد اين شيوه تفسيري، همچنان ناشناخته مانده است ؛ درحالي که توجه به تفاسيري توده نگر همچون تفسير واعظانه ، در کاهش فاصله تفسير با توده مسلمان مؤثر است .
در پژوهش پيش رو، ضمن تمرکز بر شش تفسير واعظانه از فريقين ، شاخصه هاي تميزدهنده اين گونه تفسيري از ساير گونه ها، با روشي توصيفي-تحليلي، ذيل هشت عنوان شناسايي شده که عبارت اند از: تأويل آيات با لطايف و اشارات عرفاني، استفاده از تشبيه ، تمثيل و داستان ، نگارش به زبان بومي، استفاده از ادبيات ساده در قالب جملات کوتاه ، گويش نصيحت گونه و خيرخواهانه ، استفاده از مفاهيم مرتبط با وعظ در قرآن ، استفاده اندرزي از روايات و بالاخره بهره گيري اشاري از رموز عددي.
(پاکتچي، ١٣٨٩: ١١٧) اوج اين ارتباط تنگاتنگ در قرن پنجم تا دهم است (همان )؛ جايي که تفاسيري ساده و روان ، با شيرين ترين بيان و نثري گويا، مطابق با زبان منطقه ، سرشار از ظرايف ادبي و لطايف بلاغي، آميخته با داستان ، تمثيل و شعر، و نيز آکنده از مواعظ و اندرزهايي که مورد استفاده روزمره مردم بوده ، در دسترس آنها قرار مي گرفت .