چکیده:
در سپهر واژگان قرآنی، «الرحمن» و «الرحیم»، دو زیبا نامِ خدای سبحاناند که در میان اسماء حسنای الهی، جایگاهی ویژه داشته و در آیۀ مهم و شاخصِ بسمله و همچنین برخی آیات دیگر در کنار هم آمدهاند و روشن است که برای نیل به عرفانِ قرآنی، گریزی از معرفت آن دو نیست. با اینوجود، وارسی پیشینۀ معناشناسی این دو وصف شریف، دیدگاههای متعددی را پیش مینهد که غالباً قابل نقدند. یک نقطهضعف مهم در این عرصه، عدم اهتمام لازم در واکاوی ساختار صرفی این دو وصف شریف است؛ لذا تحقیق حاضر سعی نموده با روش توصیفی- تحلیلی، معنای دقیقِ این دو واژه را با رویکرد ساختارشناسی صرفی کشف نماید. به نظر میرسد با توجه به خواص اوزانِ «فعلان» و «فعیل»، «الرحمن» به رحمتِ ذاتیِ لبریز و جوشان الهی دلالت داشته، و وصفِ «الرحیم» که ریشه در وصف «الرحمن» دارد، به رحمت فعلیِ مستمرِّ خدای سبحان ناظر است. بر این اساس و با لحاظِ تسامحاتی ناگزیر، میتوان «الرحمن الرحیم» را به «پُرمهرِ مهرورز» ترجمه نمود.
In the sphere of Qur’anic words, “Al-Rahman” and “Al-Rahim” are two beautiful names of God Almighty that have a special place among the God’s names and are mentioned together in a very important verse of Bismila as well as some other verses. Clearly to achieve the Qur’anic knowledge, one inevitably needs to understand these words. However, there are different views on this issue, which are critically often considerable. An important problem in this regard seems to be the lack of effort in analyzing the grammatical structure of these words; Therefore, this research tries to discover their meanings with a grammatical structure through a descriptive-analytical method. It seems that according to the structure of “fa'lan” and “fa'il,” the word Al-Rahman indicates the full innate mercy of God. Also the word Al-Rahim which is rooted in the description of Al-Rahman refers to the continuous mercy of God, the Glorified. Accordingly, and because of some other inevitable reasons, the phrase “Al-Rahman al-Rahim” can be translated (in Persian) as “پرمهر مهرورز” (Full Mercy and Merciful).
خلاصه ماشینی:
٢. پيشينه در تمامي تفاسير قرآن کريم و در کتاب هاي شرح اسماء لله تعالي و همچنين در برخـي آثار مربوط به ادبيات و لغت عرب ، در معناشناسي «الـرحمن » و «الـرحيم » بـه اجمـال يـا تفصيل سخن رفته است ؛ در اين ميان به نظر مي رسـد بـه کـاوشهـاي ساختارشناسـانۀ صرفي در اين راستا اهتمام درخوري نشده است ؛ هرچند برخي آثار توجه نسبتا بيشتري به اين رويکرد داشته اند که ازجمله مي توان به اين موارد اشاره نمود: «اشتقاق أسماء لله » [٣٢، صص ٣٨-٤٣]؛ «روح المعاني» [٩، ج١، صص ٦١-٦٤]؛ «المنار» [٢٧، ج١، صـص ٣٩- ٤١]؛ «التحرير و التنوير» [٢، ج١، صـص ١٦٨-١٦٩]؛ «البيـان فـي تفسـير القـرآن » [٢٣، صص ٤٣٠-٤٤٠]؛ «تفسـير القـرآن الکـريم » [٢٢، ج١، صـص ١٨٣-٢٣٥] و «تفسـير سـورٔە الفاتحة » [٦٠، صص ٤٤-٤٨].
ثانيا علي رغـم اينکـه «الـرحمن » در غالـب استعمالات قرآني با اسم علم الهي بودن هماهنگي دارد، اما در همـه يـا بسـياري از ايـن موارد، امکان توجيه آن با توجه به معني لغوي اش نيز فراهم است ؛ حتي در مـواردي کـه در سياق آيات عقاب مطرح شده اسـت ١ [مـثلا بنگريـد بـه : ٢، ج١٦، ص٤٧؛ ٦٥، ج١٣، ص٧٩]؛ ثالثا برخي استعمالات الرحمن در قرآن کريم بيشتر با صفت بودن آن بـراي لله سازگار است که مثال بارزش آيۀ شريفه بسملة است ؛ و رابعا از آيه شريفۀ «قل ادعوا اللـه أو ادعوا الرحمن أيا ما تدعوا فله الأسماء الحسني ...