چکیده:
چکیدهفاصله مابین زمان مقرر پرداخت مالیات و پرداخت واقعی آن را وقفه میگویند. بسیاری از پروندهها، هنگام طرح در رسیدگیهای اداری و هیاتهای حل اختلاف، مودی را اقناع ننموده و به تبع آن، ارسال حجم عظیمی از پروندهها به دیوان عدالت، تاثیری در نتیجه امر نداشته و موجب تطویل زمان و تاخیر در قطعیت مالیاتها میشود. نظام دادرسی اداری کارآمد میتواند حل و فصل اختلافات را تسریع و از ایجاد وقفه از بابت تاخیر در وصول بکاهد. کارآمدی نخستین مرحله دادرسی با استفاده از ظرفیت حداکثری مواد (238) ق. م. م و (29) ق. م. ب. ا. ا در جهت رفع اختلافات و جلوگیری از ورود پرونده به هیاتها و تعیین سقف پروندههایی که در هیاتها مطرح میشود، منجر به تحقق حداکثری و به حداقل رساندن شکاف درآمدهای مالیاتی میگردد. این در حالی است که حق اعتراض به مثابه مهمترین حقوق میبایست در کلیه مراحل تضمین گردد. دیوان عدالت به وظیفه اصلی خود، نظارت بر اعمال اداری، متمرکز میشود. این مقاله در پی آن است با التفات به اصلاح نظام مالیاتی و نگاهی به نظام مالیاتی آمریکا، برخی از راهبردهای عملی تعیین شده در آن را به عنوان الگویی کاربردی مورد توجه قرار دهد.
AbstractThe Tax Gap is the difference between the amount of tax that should, in theory, be paid to IRS, and what is actually paid. Tax related court cases extend the processing collection and delay tax certainty.An efficient tax IRS Adjudication can speed up the resolution of tax disputes and reduce delays and gap tax in collecting due to tax delays. Efficiency of the first stage of Tax Adjudication proceedings according to Article (238) of the Law on Direct Taxes and Article (29) of the Law on Value Added Tax resolve tax disputes of taxpayers and prevent the case from entering tax dispute to the Tax Courts.And The tax ceiling for the cases before entering the tax courts leads to the realization of maximum revenues and minimizing of the tax gap. However, the right to object, as the most important right of taxpayers, must be guaranteed at all stages of tax collection. The Court of Administrative Justice of Iran, as the supreme authority of administrative proceedings, concentrated on its main task, which is to control administrative rights and actions. This article seeks to consider some of the strategies, set out in it as a practical model by considering the reform of the tax system
خلاصه ماشینی:
در صورت اعتراض مؤدی به برگ تشخیص مالیات در مهلت تعیینشده، رئیس مالیاتی به موجب مواد 238 و 239 قانون مالیاتهای مستقیم، با دو هدف نظارتی و دادرسی وارد رسیدگی شکلی و ماهوی میشود و ظرف سی روز اعلام نظر مینماید، زمان تعیینشده غیرقابلتمدید میباشد.
» اما ایرادی که در نظام مالیاتی ما بر این مرحله از رسیدگی وارد میباشد، این است که در صورتی که مؤدی معترض با مسئول مالیاتی در بسیاری از موضوعات بر میزان مالیات توافق کنند و فقط روی یک یا چند مورد جزئی اختلاف داشته باشند، این اختیار برای مؤدی وجود دارد تا شکایت خود را به طور کامل و بدون توجه به توافقات قبلی که بین او و مسئول امور مالیاتی حاصل شده، در هیئت حل اختلاف مالیاتی بدوی طرح کند.
حتی در این مرحله مؤدی میتواند ادعاهای جدیدی را نیز مطرح کند که موجب اطاله دادرسی و کاهش سرعت فرایند وصول مالیات میشود؛ بنابراین به نظر میرسد برای تسریع این روند قانونگذار میتواند مقرر دارد تا مسائلی که بین مسئول مالیاتی و مؤدی، مورد توافق واقع شده ثبت شود و مؤدی، آن حد از مالیات مورد توافق را بپردازد و بعد از آن بدون اینکه مؤدی امکان طرح ادعاهای جدید داشته باشد تنها برای مسائلی که هنوز محل اختلاف است، حق رجوع به هیئت حل اختلاف بدوی را داشته باشد.
میانجیگری سریع در این روش که برای حلوفصل اختلافات تشخیص وصول مالیات مورد استفاده قرار میگیرد، فرصتی به مؤدی و سازمان مالیاتی داده میشود تا اختلاف موجود را از طریق مأمور درخواست تجدیدنظر IRS که به عنوان یک طرف خنثی و بیطرف است، حلوفصل نماید.