چکیده:
گنوسیسم بر مجموعة اندیشهها و روشهایی دلالت دارد که در اعتقاد هواداران آنها، برای رسیدن به یقینیترین و عالیترین نوع معرفت و دانش و کسب سعادت حقیقی، در تزکیه و تصفیۀ روح باید غایت جهد را به کار بست تا از راه شهود و اشراق به مقصد رسید. ایـن باور از عهد باستان نیز در میان اقوام متعدد، طرفدارانی داشت و در طی قرون بر عرفان اسلامی ـ ایرانی نیز تأثیر گذاشت. عرفان عینالقضاة همدانی متأثر از این نشانها است. این مقاله با روش تحلیلی ـ تطبیقی به شناسایی و طرح مشخصههای گنوسی و تطابق آن با آرای عینالقضاة پرداخته و هدف آن تبیین و تصویر وجوه مشترک باورهای گنوسی با مبانی عرفانی عینالقضاة است. نتیجۀ تحقیق بیانگر آن است که ثنویت نور و ظلمت، اعتماد به معرفت شهودی و مستقیم به جای دانش اکتسابی، رازآلود دیدن هستی، باطنگرایی، تأکید بر خودشناسی برای حصول معرفت راستین، اعتقاد به اصالت روح در تقابل با جهان جسمانی و باور به اصل «انسان ایزدی» (انسان کامل) از جملۀ شباهتهایی هستند که در تعالیم گنوسی و آرای عینالقضاه مشترک است.
According to the followers of Gnosticism, this school refers to the ideas and methods that are needed to achieve the most certain and supreme kind of knowledge, and consequently, to acquire true happiness and purification of the soul through intuition and illumination. The school has been popular among many ethnic groups since ancient times and has influenced Islamic-Iranian mysticism over the centuries. Ayn al-Quzat Hamadani is also influenced by the teachings of Gnosticism. Using the analytical - comparative method, the present article first states the characteristics of the Gnostic school and then compare them with the views of Ayn al-Quzat Hamadani. The purpose is to explain and illustrate the common points of Gnostic beliefs and his mystical principles. The common points are as follows: belief in the duality of light-darkness, trust in intuitive knowledge instead of acquired knowledge, believing that the being is a mystery, belief in esotericism, emphasis on self-knowledge to achieve true knowledge, belief in the originality of the spiritual world as opposed to the physical world and finally belief in Homo Deus or “perfect man”.
خلاصه ماشینی:
نتيجۀ تحقيق بيانگر آن است که ثنويت نور و ظلمت ، اعتماد به معرفت شهودي و مستقيم به جاي دانش اکتسابي، رازآلود ديدن هستي، باطن گرايي، تأکيد بر خودشناسي براي حصول معرفت راستين ، اعتقاد به اصالت روح در تقابل با جهان جسماني و باور به اصل «انسان ايزدي» (انسان کامل ) از جملۀ شباهت هايي هستند که در تعاليم گنوسي و آراي عين القضا مشترک است .
اين جستار بر آن است که با مطابقۀ آراي عرفاني عين القضا و آموزه هاي گنوسي، حضور عناصر گنوسي را در نظام عرفاني او با مستندات معتبر و با استفاده از شيوة تحليلي ـ تطبيقي مورد بحث و (6) بررسي قرار دهد.
اهميت و ضرورت پژوهش هدف اين پژوهش تعيين و تبيين ميزان شباهت ها و اشتراکاتي است که بين عرفان گنوسي و آراي عين القضا وجود دارد و در آثار او متجلي شده است .
دو اصل متناقض توحيد اشراقي و ثنويت چگونه در آراي عين القضا به وحدت ميرسند؟ پيشينۀ پژوهش در مورد گنوسي و شباهت آن با عرفان اسلامي تحقيقات شايسته اي صورت گرفته است که از ميان آن ها به نمونه هايي که به موضوع اين نوشته نزديکتر هستند، اشاره ميکنيم .
جعفري کمانگر (١٣٩٧)، در مقالۀ «وجوه شباهت تفکر گنوسيستي و اشراقي عطار در اسرارنامه با انديشه هاي عين القضا همداني» براي تبيين نظريات عرفاني اين دو عارف از تعبير گنوسي استفاده کرده است ، ولي کار او با تحقيق حاضر همپوشاني ندارد.