چکیده:
سلوک در معنای عام خود، سیرِ تحول معنوی و گسستن از عالم صورت و پیوستن به عالم قدس است که در ادیان گوناگون به طُرق مختلف از گذشتههای بسیار دور معمول بوده است. ایران و هند به سبب قرابتهای فرهنگی و نیز جهانبینی عمیق و تقریباً مشابه خود، شیوههای سلوکی ژرفی را برای نیل به متعالیترین مقام معنوی اتخاذ کردهاند. مهر ایرانی و کیش میتراس از گذشتههای دور در پی عبور از هفت مرحله سلوک، یعنی خروج کامل از خودبینی و جذب در خورشیدِ حقیقت و پیوستن به مهر بوده است. مکتب یوگه نیز با تکلیفکردن ریاضتهای دشوار و سیر در مراحل هشتگانه، امکان تحول معنوی را برای رسیدن به مقام سمادهی فراهم کرده است. در پی این مقصود، یعنی ترک تعلق و دستکشیدن از حیات دنیوی، مکتب یوگه و کیش میتراس/مهر شیوههایی عرضه کردهاند که هر یک به سهم خود تأثیرات جهانی داشتهاند. این شیوهها بعضاً تشابه، و گاه تمایزاتی دارند که ناشی از جهانبینی، تفکر سلوکی و دریافتهای باطنیِ بنیانگذاران این دو طریقت بوده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد سلوک و تفکر سلوکی از تأملات نظاممندِ بنیادین در سنتهای کهن شرقی است که هم در مقام نظر و حیات نظری و هم در مقام عمل و حیات عملی تأثیرگذار است.
Soluk (the journey towards God) in its general meaning is the process of spiritual evolution and breaking away from the apparent world and joining the sacred world, which has been common in various religions in different ways from the distant past. Iran and India, due to their cultural affinities as well as their deep and almost similar worldview, have adopted profound methods to achieve the highest spiritual status. Iranian Mehr and Mithras creed have long sought to go through the seven stages of soluk, that is, complete departure from selfishness and absorption in the sun of truth and joining Mehr. The school of yoga, by imposing difficult austerities and going through eight stages, has provided the possibility of spiritual evolution to reach the position of Samadhi (the state of meditative consciousness). To this end, the abandonment of carnal attachments and the renunciation of worldly life, the school of Yoga and the creed of Mithras/Mehr have proposed methods, each of which has had its own global effects. These methods are sometimes similar, and sometimes have differences, that stem from the worldview, soluki thinking, and esoteric perceptions of the founders of these two creeds. The research findings show soluk and soluki thinking is one of the fundamental systematic reflections in the ancient Eastern traditions that is effective both in terms of theory and theoretical life and in terms of practice and practical life.
خلاصه ماشینی:
پوهش ه ي ادياني سال نهم ، شماره هجدهم ، پاييز و زمستان ١٤٠٠، ص ١٢١ـ١٤١ «مقاله پژوهشي » بررسي مقايسه اي مراحل سلوک در کيش مهر و مکتب يوگه * سعيد گراوند ** امير هاشم پور [تاريخ دريافت : ۱۳۹۹/۱۰/۰۱؛ تاريخ پذيرش : ۱۳۹۹/۱۲/۰۲] چکيده سلوک در معناي عام خود، سير تحول معنوي و گسستن از عالم صورت و پيوستن به عالم قدس است که در اديان گوناگون به طرق مختلف از گذشته هاي بسيار دور معمول بوده است .
اين موضوع به قدري براي آدمي مهم بوده که گاه آيين هايي بسيار سخت براي تشرف به سـاحت قدسي و ارتباط با عالم معنا به وجود آورده اند که کمتر کسي، به سبب قداست فـوق العـاده و سـنت رازداري آن ، توان ورود بدان را داشته است و در عوض هر که توانسته باشد در اين عوالم قدسي وارد شود خود نيز داراي تقدس و منشأ برکات خواهد شد؛ اما در ميان ايـن طريقت هـاي کهـن معنـوي ، ِ کيش مهر/ ميترائيسم يا ميتراس ، که به تأسي از مهر ايراني در غرب جلـوه کـرده ، و مکتـب يوگـه در سنت هندويي به سبب قدمت و اصالت و تأثير بسزايي که در رونـد طريقت هـاي سـري و تـأملات نظام مند سلوکي به جاي گذاشته اند بسيار مهم اند؛ لذا مقايسه اين دو طريق سلوکي، البته بـا ديـدي پديدارشناسانه ، ميتواند درک بهتري از شيوه اي سلوکي، مبتني بر تفکر شرقي، فراهم آورد.
همچنين ، در هر دو طريق حبس نفس براي سالک از ضروريات است ؛ در کتاب دبستان مذاهب به اين تشابه بين کيش هاي ايراني و ِ سلوک در مکتب يوگه اشاره شده است (اسفنديار، ۱۳۶۲: ۱۶۰/۱).