چکیده:
بیکر بر أساس دیدگاه تقوم، ادعا می کند که اشخاص انسان اساسا نه نفس مجردی دارند (مجردانگاری) و نه صرفا حیوان اند (حیوان انگاری). اشخاص انسان بخشی از جهان طبیعیاند، اما بخشی متمایز. آنچه موجب می شود چیزی شخص باشد منظر اول شخص است. نوزاد انسان در ابتدا دارای آگاهی است و در مسیر رشد، خودآگاهی می یابد و می تواند خودش را از منظر اول شخص درک کند و مادام که منظر اول شخص دارد باقی می ماند. شخص با بدنش این همانی ندارد؛ شرایط بقای شخص و بدن با یکدیگر تفاوت دارند پس این همانی شخصی مستقل از این همانی بدنی است. ممکن است بدن شخص به تدریج تغییر کند اما منظر اول شخص و شخص باقی بماند. این مقاله نخست نظریه تقوم بیکر درباره شخص را تبیین می کند و سپس به برخی از اشکالاتی که از ناحیه این همانی شخصی به این نظریه وارد شده است پاسخ می دهد. از جمله اشکالاتی به این نظریه وارد شده این است که منظر اول شخص در طول زمان باقی نیست و قابل تقسیم و تکثیر است؛ پس نمی تواند ملاک این همانی شخصی باشد. افزون بر این، برخی از آزمایش های فکری نشان می دهند که منظر اول شخص نمی تواند ملاک مناسبی برای این همانی شخصی باشد.
Based on Constitution view, Baker claims that human persons neither have an immaterial soul which can exist independently of body (immaterialism), and nor are animals (animalism). Human persons are a part of natural world, albeit a distinguished one. What makes something a person is the first-person perspective. Initially, human infants have consciousness and develop self-consciousness during their growth, and can perceive themselves from the first-person perspective. At the outset, they possess no concept and learning to use a language gradually, acquire concepts, including self-concept, and survive while they have first-person perspective. Persons are not identical to their bodies; a person and his body have different persistence conditions, so personal identity is independent from physical identity. It may change a person's body gradually while first-person perspective and person are remained. Present paper first explains Baker’s constitution view of human persons and then answers criticisms of its account of personal identity. Among the criticisms of this view is that the first-person perspective does not persist over time and is divisible and duplicable; thus, it cannot be a criterion for personal identity. Additionally, some thought experiments indicate that the first-person perspective cannot be a proper criterion for personal identity.
خلاصه ماشینی:
از جمله اشکالاتی به این نظریه وارد شده این است که منظر اول شخص در طول زمان باقی نیست و قابل تقسیم و تکثیر است؛ پس نمی تواند ملاک این همانی شخصی باشد.
اما بر أساس دیدگاه تقوم (Constitution View)، اشخاص انسان نه نفس مجردی دارند که بتواند جدا از بدن وجود داشته باشد (مجردانگاری) و نه صرفا حیواناند (حیوانانگاری).
برخلاف دیدگاه حیوانانگاران که شخص را این همان با اندامواره میدانند، بر أساس نظریه تقوم، شخص انسان با بدنی که مقوم آن است اینهمانی ندارد اما وحدت دارد.
دیدگاه بیکر و مجردانگاری، هر دو منکر تحویلپذیری اینهمانی شخصیاند، با این تفاوت که بیکر ملاک اینهمانی شخصی را با خود شخص تبیین میکند که امری نوخاسته و در عین حال متقوم به بدن و فیزیکی است، اما مجردانگاران به کمک نفس مجرد این مسئله را حل میکنند.
این ویژگیها برای تبیین اینهمانی شخصی بر أساس منظر اولشخص لازمند و بیکر بدون آنها نمیتواند به اشکالات دیدگاهش درباره اینهمانی پاسخ بگوید.
See: Weber, 2016; Albergo, 2016; Buckareff, 2010; Buford, 2009; Hershenov, 2009; Hershenov, 2006; Turner, 2014; Wilson, 2005.
بحث او درباره اینهمانی شخصی نشان میدهد که او فرض میکند که یک منظر اولشخص خاص لازم است بیش از یک از لحظه ادامه پیدا کند و الا تشکیلدهنده شخص نیست.
ملاکی که بیکر برای اینهمانی شخص مطرح میکند، یعنی وحدت منظر اولشخص، برخلاف ملاکهای دیگر، مانند استمرار روانی و استمرار فیزیکی که عینی و سومشخص هستند، این خصوصیت را داراست که امری سابجکتیو و اولشخص است.