چکیده:
هدف این مقاله بررسی اثر رونق و رکود اقتصادی به همراه قیمت انرژی بر مصرف انرژی (برق، غیربرق و کل) در ایران با روش نامتقارن است. برای تحلیل نامتقارنی در الگوی مقاله از سه قالب و پنج سطح از رهیافت خودتوضیحی با وقفههای توزیعی غیرخطی استفاده شد. نتایج بلندمدت نشان داد در بیشتر موارد، کشش مصرف انرژی نسبت به رونق اقتصادی بزرگتر از واحد است؛ در حالی که اندازه اثرگذاری رکود اقتصادی کمتر از رونق اقتصادی است. در قالب اول، در سطح کل اقتصاد و در سطح بخشهای تجاری، عمومی و صنعت تولید اثری نامتقارن و در سطح خانگی تولید اثری متقارن بر مصرف کل انرژی دارد. در قالب دوم، در سطح کل اقتصاد و در سطح بخشهای خانگی، تجاری و عمومی تولید اثری نامتقارن و در سطح صنعت، تولید اثری متقارن بر مصرف انرژی غیربرق دارد. در قالب سوم، در هر پنج سطح، تولید با اثری نامتقارن بر مصرف انرژی برق همراه است. قیمت حقیقی انرژی اگرچه در اکثر موارد اثری معکوس بر مصرف انرژی دارد؛ ولی نخست، از حیث اندازه، چندان اثرگذار نبوده و کشش قیمتی مصرف انرژی عمدتاً یا صفر و یا کمتر از یک است؛ دوم، در هیچیک از سه قالب برای بخش خانگی، قیمت انرژی اثر معناداری بر مصرف انرژی ندارد.
The purpose of this study is to investigate the effect of boom and recession with energy prices on energy consumption (electricity, non-electricity and total) in Iran with an asymmetric method. For this purpose, for asymmetric analysis in the research model in three formats (based on total energy consumption, non-electricity and electricity) and five levels (total economy and household, commercial, public and industrial sectors) of asymmetric explanations, an nonlinesr autoregressive distributed lag approach has been used. Long-term results indicate that economic boom in every 15 estimates has a direct impact on energy consumption and in terms of size, in most cases, the elasticity of energy consumption relative to economic boom is greater than one. However, the recession is associated with a significant (and of course direct) effect in only 4 out of 15 estimates, and its impact is less than the economic boom. In the first format, at the level of the whole economy and at the level of the commercial, public and industrial sectors, production has an asymmetric effect, and at the household level, production has a symmetrical effect on total energy consumption. In the second format, at the level of the whole economy and at the level of the household, commercial and public sectors, production has an asymmetric effect and at the industry level, production has a symmetrical effect on non-electricity energy consumption. In the third format, at all five levels, production has an asymmetric effect on electricity consumption. The real energy price, although in ...
خلاصه ماشینی:
با توجه به اهميت توليد در کشور، در اين مقاله سعي ميشود نوع اثرگذاري افزايش ها در توليد (رونق ) و کاهش ها در توليد (رکود) را همراه با اثر قيمت انرژي بر مصرف انرژي در ايران تبيين کند؛ به طوري که ضمن واکاوي اين مسئله در قالب کل اقتصاد، موضوع به تفکيک نيز در چهار بخش خانگي، تجاري، عمومي و صنعت تحليل شود.
بر مبناي اهداف ياده شده پرسش اصلي آن است که آيا در اقتصاد ايران در قالب کلي و در بخش هاي ياد شده ، تفاوت معناداري در اندازه اثرگذاري رونق و رکود اقتصادي بر مصرف انرژي وجود دارد؛ به عبارت ديگر، آيا اثر توليد بر مصرف انرژي در ايران ، اثري نامتقارن است .
1 Singh & Vashishtha 2 Kahouli 3 Dincer, Yüksel, & Adali 4 Ikegami & Wang 5 Omay, Hasanov & Ucar عزيزي (١٣٩٧) پوياييهاي نامتقارن تقاضاي انرژي در ايران را با توجه به دوران رونق و رکود اقتصادي و با استفاده از يک الگوي آستانه اي تصحيح خطا طي بازه زماني ١٣٩٣-١٣٥٧ بررسي کرده است .
(به تصویر صفحه رجوع شود) منبع : يافته هاي پژوهش ضرايب برآوردي براي بخش عمومي در بلندمدت (کوتاه مدت ) نشان ميدهد که رونق با ضريب ٤/٥١ (٣/٥٥) اثري مستقيم بر مصرف کل انرژي دارد.
ضرايب برآوردي در بلندمدت (کوتاه مدت ) براي بخش تجاري نشان ميدهد که با ورود اقتصاد به دوران رونق اين افزايش در توليد با ضريب ٢/٠٩ (٠/١٤) بر مصرف انرژي برق ، اثري مستقيم دارد.