چکیده:
خودشناسی بهترین روش جهت رسیدن به معرفت الله و نائل شدن به کمال و سعادت است. مسئله این پژوهش تبیین و تحلیل چیستی معرفت نفس و چگونگی طی مراحل معرفت نفس از خود تا رسیدن به مقام توحید افعالی و صفاتی و ذاتی است. این پژوهش که با روش کتابخانهای وگردآوری اطلاعات و با رویکردی توصیفی، تحلیلی است و به هدف استخراج و تحلیل چیستی معرفت نفس و نقش آن در وصول به مقام توحید از دیدگاه علامه طباطبایی انجام شده است. انسان در اثر شناخت و شهود نفس پی میبرد که هیچ فعل و صفتی جز برای خداوند وجود ندارد. این همان وصول به مقام توحید افعالی و صفاتی و ذاتی است. نزدیک شدن هر رهروی به اصل حقیقت به اندازه سعه وجودی او و حقیقتی است که در او ظهور پیداکرده است و خداوند، حقیقت نهایی هر کمالی است. شناساندن معرفت نفس به مخاطبین بهخصوص نسل جوان بهترین و نزدیکترین راه کسب معارف الهی و رسیدن به کنه حقایق عالم هستی و نیل به کمالات است.
Self-knowledge is the best way to reach the knowledge of God and achieve perfection and happiness. The purpose of this research is to explain and analyze what self-knowledge is and how to go through the stages of self-knowledge until reaching the status of monotheism of actions, attributes and essence. This research, with a descriptive and analytical approach and a library-based way of gathering, has been performed with the aim of extracting and analyzing the what of self-knowledge and its role in attaining the status of monotheism from Allameh Tabatabaichr('39')s point of view. Man realizes through cognition and intuition of the soul that there is no action or attribute except for God. This is the attainment of the status of monotheism of actions, attributes and essence. One`s becoming close to the principle of truth is as great as its existence and the truth that has emerged in it, and God is the ultimate truth of every perfection. Introducing the knowledge of the soul to the audience, especially the young generation, is the best and closest way to acquire Divine knowledge and reach the core of the truths of the universe and achieve perfection.
خلاصه ماشینی:
اما در آن به رويکرد مقاله حاضر در چيستي معرفت نفس و تعيين حدودوثغور آن، تمايز بين معرفتالنفس و علمالنفس فلسفي، مباني نفسشناسي علامه طباطبايي، دلايل برتري سير انفسي بر سيرآفاقي، تبيين نقش معرفت نفس در وصول به مقام توحيد افعالي، صفاتي و ذاتي (به تفکيک) اشاره نشده است.
(همو، 1374: 6 / 253 ـ 252) چيستي معرفت نفس از ديدگاه علامه طباطبايي عبارت است از: رجوع به خود حقيقي و واقعي انسان و شناخت حضوري و شهودي خود، صفات و قواي آن.
آدمي با علم حضوري و شهودي نسبت به نفس به مشاهده حق تعالي و مرحله فنا نائل ميشود، يعني به اين حقيقت ميرسد که خود، فقرمطلق و وجود ربطي محض و غيرمستقلي بيش نيست هرچه هست اوست و ديگر موجودات نيز فقر مطلقاند و تنها ذات اقدس اله، وجود حقيقي و واقعي است و تمامي ممکنات سايههايي از حضور او هستند.
(شريعتي نجف آبادي، 1390: 657 ـ 656) انسان در ابتدا تمامي حرکات و سکنات خود را به نفس خويش استناد ميدهد؛ و ميپندارد اين خود نفس است که آنچه اراده ميکند انجام ميدهد؛ اما بعد، با طي مراحل معرفت نفس و شهود حقتعالي به مرحله فنا ميرسد؛ يعني ديگر خود را نميبيند و تمام هستي خويش را قائم به ذات اقدس الهي ميبيند و در مييابد که تمامي افعال مستند به حقتعالي است.
(طباطبايي، 1388 ج: 32) علامه طباطبايي معتقد است، انسان موحد با گام گذاشتن در وادي معرفت نفس به شناخت شهودي خويش نائل شده و با شهود باطن خود در مييابد که وجودي ربطي و غيرمستقلي بيش نيست.