چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی قدرت با رویکرد وجوه سیاسی اسمائی است. این رویکرد صیانت نسبی از مفاسد سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و... را به همراه دارد. نتایج پژوهش حاکی از گشودن افق جدید به قدرت سیاسی است، اکثر رویکردهایی که به مطالعه قدرت سیاسی پرداختهاند، قدرت را منهای معنویت و اخلاق دیدهاند، اما این پژوهش، قدرت را با معنویت و اخلاق و با أسمای حسنای إلهی که یک بحث عرفانی است، پیوند زده و سه مفهوم تعلق، تحقق و تخلق را در بیان قدرت سیاسی أسمائی به کار گرفته است. صاحب قدرت نباید بر این توهّم باشد که قدرت سیاسی خود منهای قدرت حق است، بلکه باید بر این باور باشد که قدرت خلق در طول قدرت حق میباشد. این نگاه به قدرت سیاسی، صیانت نسبی از فساد سیاسی را ارائه میدهد.
The purpose of the present study is to review power with an approach to the divine political aspects. This approach entails a relative protection against political, economic, ethical, and … corruptions. The results of the study indicate opening a new horizon towards political power as many other approaches in this regard have been free from spirituality and morality. However, this research study associates power with spirituality, morality, and the divine names of God as a mystical discussion and also applies three concepts of dependency, substantiation, and assuming traits in explaining divine political power. Those in power shall not have this illusion that their political power is free from the power of God, but rather they should believe that human power is in line with the divine power. This outlook on power presents a relative protection against political corruption.
خلاصه ماشینی:
اینكه چرا مفهوم قدرت جدالبرانگیز است و آدمى را وسوسه مىكند، اگر ظاهرگرا باشیم، علت همین است كه بین اندیشمندان علوم سیاسى و فیلسوفان غربى مشهور میباشد، اما با رویکرد باطنی و عرفانی، قدرت سیاسی میتواند ظهور اسم حضرت حق باشد، در عرفان تمام هستی ظهور اسماءالله هستند.
اگر تعریف مذكور را دقیق تجزیه و تحلیل كنیم، چنین نگرشى به قدرت، منشاء جدال مىشود، چون طبق تعریف یاد شده اعمال قدرت نیست، بلکه تحمیل قدرت است، البته چه بسا تحمیل قدرت، اطاعت ظاهرى را به همراه داشته باشد، اما اطاعت باطنی را هرگز به همراه نخواهد داشت و چه بسا عقدههایى را درپى داشته باشد كه هر آنی انتظار انفجار و انقلاب از آن جامعه مىرود، مثل اینكه یك فاعل زورگو در یك طرف است و طرف دیگر باید به این زور تن دهد، وگرنه حسابش با آن اراده فاعلان تحمیلكننده و زورگو خواهد بود.
1) تعلق: تعلق از نظر واژهشناسى به معناى پیوند ناگسستنى برقرار ساختن و خود را به چیزى درآویختن و با دلبستگى و وابستگى كامل به چیزى تكیه كردن، و در اصطلاح اهل معرفت عبارت است از نیازمندى همه جانبه عبد سالك و بنده رهپو به ذات حق تعالى از این جهت كه اسماى خداوند بر ذات او دلالت دارند و هیچ اسم و صفتى بدون ذات معنا ندارد و صفات عین ذات هستند.
مدیران سیاسی و قدرت اسمایی اما در بهرهمندى مدیر سیاسى، در واقع همان بهرهمندىهایى است كه محیىالدین عربى بیان كردند، یعنى مدیر سیاسى بایسته و شایسته است که خود را به مقامی برساند كه دستش، دست خدا باشد تا به تواناییهایى دست یابد كه چیزى جلودار او نشود و تمام قدرتها را از آنِ حق باور کند.