چکیده:
نیما نوع خاصی از رمانتیسم را وارد شعر معاصر کرد. قسمت های بزرگی از اشعار استاد
شهریار نیز از همین نوع اشعار محسوب می شود. موضوع اصلی در این پژوهش نوستالژی
(غم غربت) دوران کودکی و جوانی در اشعار فارسی و ترکی استاد شهریار است که به نحو
بارز و معناداری در اشعار وی منعکس شده است. برای این کار، پس از مباحث مقدماتی
در خصوص پیدایش شعر رمانتیک در ایران و پار های از ویژگی های مکتب رمانتیسم، در
قسمت بحث و بررسی، عناوین غز لهای مرتبط و نیز مضامین اشعار«حیدر بابایه سلام،»
به عنوان مولفّه های اصلی نوستالژی دوران کودکی و جوانی، مطرح و بررسی شده است.
استاد شهریار دور ه های مختلف گذشته را، اعمّ از دوران کودکی و جوانی، به دلیل پاکی و
معصومیت، عشق پاک و همراهی با پدر و مادر و دوستان صمیمی بر زمان حال که به دلیل
ریاکار یها، دروغگوی یها و ب یاخلاقی ها شاعر را ناراضی و ناشاد می سازد و همچنین به
دور از صداقت و یکرنگی های کودکانه است، ترجیح می دهد؛ از همین روست که وی بر
دور ه های گذشته، به ویژه دور ه های کودکی و جوانی خود حسرت می خورد و در آرزوی
رسیدن مجدّد به آن دوران است.
خلاصه ماشینی:
ببين به جلد سگ پاسبان چه گرگانند به جان خواجه که اين شيوة شباني نيست (استاد شهريار، ١٣٨٩: ١٣٦/١) اوقات خجسته و طالع همايون استاد شهريار زماني بود که دوستان و عزيزانش را در کنار خود داشت و اين اتفاق فرخنده همراه با جواني شاعر بود: خجسته طالع وقتي که دور هم بوديم خوشا جواني و آن طالع خجستۀ من (همان : ٣٦١/١) ز- درک از دست رفتن سرمايۀ جواني شــاعر رمانتيک ، که سراپا طعم تلخ شکست و اندوه را تا عمق وجود خود احساس کرده اســت ، بعد از آن در خود غوطه خورده و غرق ميشــود، در مييابد که حتي سرمايه هاي اصلي زندگي خود نظير جواني را هم به رايگان از دست داده است ؛ در اين صورت است که باز با آن خوشيهاي آغازين زندگي و جواني خود دچار نشئه اي ميشود و يا به خاطر جهان بيني منفياش ، به آزردگي و بيان تجربه منفي خود از آن ميپردازد: مرا با ياد ايام جواني به سر سوداي ياري مهوش آمد (همان : ١٩٦/١) گذشت روزگاران بين که دوران شباب ما در اين سيلاب غم دسته گلي شاداب را ماند (همان : ٢٠٢/١) 708 خدايا خاطرات سرکش يک عمر شيدايي گرفته در دماغي خسته چون خوابي پريشانم (همان : ٣١١/١) اســتاد شهريار ماجراي زندگي خود را در سينماي خزان ديده و سپري شدن دوران شباب را در اين پرده ســينما به شتاب اســبي که مهيمز ميخورد، مانند ميکند و اين چنين زيبا تصويرآفريني ميکند.