چکیده:
بسیاری از شعرا و نویسندگان گذشتهء در باره ی مطالبی اظهار نظر کردهاند که در آن
زمینه یا اطلاع کافی نداشتند، یا آگاهی ایشان از اطلاعات محدود و کلی فراتر نمیرفت
و یا این مطالب را بر اساس سنتهای پیشین عقلی، بدون توجه به جنبه ی علمی آن هاء به
کار بردهاند. این اظهار نظرهای خلاف واقع، در برخی زمینههای علمی، به عیان دیده می
شود و اشاره به تمامی آنها با توجه به گستردگی موضوع، کار بسیار دشواری است.
موضوع مورد توجه این نوشته، مربوط به دو اصطلاح نجومی دریک بیت خاقانی است
که به نظر میرسد شارحان اشعار خاقانی، برداشت نابجایی از شعر او کردهاند. در این
مقاله سعی شده است به بررسی و توضیح بیت مورد بحث بر اساس مستندات علمی
پرداخته شود.
خاقانی و شاعران دیگر مثل مسعود سعد سامان، نظامی، فردوسی، ناصرخسرو و... در
سرودههای خود، اشارات نجومی دارند که اگر پارهای از آنها درست و منطقی باشدء
بخش بزرگک دیگری مطابق موازین علم امروز نیست و با واقعیتهای علم ستاره شناسی
تطبیق نمیکند؛ اما پرداختن به آن موارد به نوشته ی دیگری نیاز دارد و در حوصله ی
این نوشته نمیگنجد.
خلاصه ماشینی:
توضيح وبررسي بيتي از خاقاني خاقاني در مدح جلال الدين ابوالمظفر اخستان بن منوچهر، قصيده اي با مطلع زير دارد: پــيش کــه صــبح بــر درد، شــقه چتــر خيز مگر به برق مي، برقـع صـبح بـردري چنبري بيت دوم اين قصيده ي شيوا نکته اي دارد که مورد عنايت دقيق شارحان قصـايد خاقـاني قرار نگرفته است و آن بيت اين است : پيش که غمزه زن شود چشم سـتاره بر صدف فلـک رسـان ، خنـدة جـام گـوهري سحر (ديوان /٤٢٥/١٣٧٣) تعدادي از کتاب هاي قابل دسترسي که بـه شـرح قصـايد خاقـاني اختصـاص دارد، مـورد بررسي قرار گرفت ودر هيچ کدام از اين کتاب هـا، قصـيده ي فـوق شـرح نشـده اسـت .
دکتر سجادي درباره ي «ستاره ي سحري » توضيحي نداده اند، اما ذيل معناي «صدف »، به نقل از برهان قاطع ، نوشته اند : «گويند در جانب شمال از پنج ستاره ي بنـات الـنعش و سـه ستاره ي ديگر که به صورت صدفي نمايد و نقطه ي قطب در ميان آن اسـت .
دکتر ابوالفضل مصفي، درکتاب «فرهنگ اصطلاحات نجومي»، ذيل کلمـات «صـدف » و «صدف فلک »، نوشته ي برهان قاطع را بدون ذکر مأخذ آورده است ؛ اما بي آنکه علت قابل قبولي داشته باشد، معني فرانسوي لغت صدف ، يعني لغت «Nacre» را هم بـه نوشـته ي خود افزوده است .
درست است که در زبان فرانسه اين واژه بـه معني گوش ماهي و صدف است ، اما نه فرانسويان از اين لغت يـک مفهـوم نجـومي را در نظر مي گيرند و نه در کتاب هاي ستاره شناسي و نقشه هاي آسماني چاپ شده -کـه بـه پيوست تقديم مي شود- چنين لغتي به چشم مي خورد.
صاحب برهان و ديگر کساني که به استناد از آن کتاب ، نقل مطلب کرده انـد، بـه روشـني جاي اين صورت فلکي را نزديک قطب شمال آسمان ، يعني ستاره ي «جدي» دانسـته انـد.