چکیده:
در این نوشتار سیر مواجهه مفسرانِ فریقین درباره تفسیر واژه «کوثر» بررسی شده و تطور تاریخی گرایش مفسران به اقوال مربوط به «کثرت نسل» انعکاس یافته است. توسعۀ معنایی و مصداقیِ واژه «کوثر» که به تدریج در قالب نظریه به کتب تفسیری راه یافته، حاکی از این است که مفسران به مصادیق روایی کوثر که همان نهر بهشتی است، اکتقاء نکرده و با کاوش در معنای لغوی و قرائن موجود در سوره و بخصوص سیاق سوره کوثر، مصادیق وسیعتری از جمله کثرت نسل را برای تفسیر واژه کوثر پذیرا شده-اند. لذا هرچه به قرون اخیر نزدیکتر میشویم، توجه مفسران به مصادیق عینی تر از جمله خیر نسلی» بیشتر شده و به تدریج بر تعداد این دسته از مفسران افزوده شده است. کثرت نسل پیامبر بعنوان یکی از مصادیق خیر کثیر» از این حیث که ملازم با توجه به دختر گرامی پیامبر بوده، در قرون اخیر مفسران را به تأمل بیشتر در فقرات سوره و بهره گیری از شواهد تاریخی واداشته و در نتیجه فاطمه نه تنها بعنوان واسطه و مجرای این خیر، بلکه فاطمه زهرا بعنوان مصداق اتم کوثر به صورت نظریه ای مطرح به منابع تفسیری راه یافته است. تکثیرِ کمی و کیفی نسل پیامبر و انتساب آن به حضرت فاطمه از این نظر که مستند به قرائن لغوی، معنایی و تاریخی میباشد نشان دهنده منزلتِ قرآنی حضرت زهرا نیز تلقی میشود.
In this article historical context of the encounter of the famous commentators of two sects regarding the interpretation of the word Kawthar is analyzed and the historical evolution of the commentators' tendency towards the views of Multiplicity of Generations is reflected.The semantic and exemplary development of the word Kawthar which has gradually found its way into commentary books in the form of probability indicates that the commentators have not been satisfied with the narrative examples of Kawthar which is the stream of paradise and by exploring the lexical meaning and evidences in Surah and especially the context of Surah Kawthar they have accepted wider examples such as Multiplicity of Generations to interpret the word Kawthar.The multiplicity of the Prophet's generation as one of the examples of multiple goodness in the sense that it is associated with the daughter of the Prophet in recent centuries has forced commentators to think more about the verses of the surah and use historical evidence, as a result, Fatemeh, not only as a mediator of this good, but also Fatemeh as a perfect example of Kawthar has found its way to interpretive sources as a theory.The quantitative and qualitative reproduction of the Prophet's generation and its attribution to Fatima, in terms of being documented in lexical, semantic and historical contexts, also shows the Quranic status of Zahra.
خلاصه ماشینی:
توسعۀ معنايي و مصداقيِ واژه «کوثر» که به تدريج در قالب احتمال و حتي نظريه به کتب تفسيري راه يافته ، حاکي از اين است که مفسران به مصاديق روايي کوثر که همان نهر بهشتي است ، اکتقاء نکرده و با کاوش در معناي لغوي و قرائن موجود در سوره و بخصوص سياق سوره کوثر، مصاديق وسيع تري از جمله «کثرت نسل » را براي تفسير واژه کوثر پذيرا شده اند.
کثرت نسل پيامبر خاتم بعنوان يکي از مصاديق «خير کثير» از اين حيث که ملازم با توجه به دخت گرامي پيامبر اسلام بوده ، در قرون اخير مفسران را به تأمل بيشتر در فقرات سوره و بهره گيري از شواهد تاريخي واداشته و در نتيجه فاطمه س نه تنها بعنوان واسطه و مجراي اين خير، بلکه «فاطمه زهرا بعنوان مصداق اتم کوثر» به صورت نظريه اي مطرح به منابع تفسيري راه يافته است .
٥- ذکر مصاديق وسيع تر با عنوان «ما اعطي النبي » طبري که از مفسران بزرگ اهل سنت است در تفسير روايي خود به نام جامع البيان در چند دسته از روايات نبوي به نقل کلام گروهي از راويان پرداخته که کوثر را با شمول بيشتري نسبت به تفاسير پيشين معنا کرده اند.
» 2 ١٠- توجه به قرينه «ابتر» براي پررنگ کردن نظريۀ «تکثير نسلي » فخر رازي در تفسير کبير خود به نام مفاتيح الغيب (تدوين در قرن ششم ) با ذکر اين دليل که چون سوره در رد کساني نازل شده که پيامبر را ابتر و مقطوع النسل ميخواندند، مراد از کوثر «کثرت نسل » حضرت است .