چکیده:
حکم طلاق مدهوش یعنی کسی که اراده و شعور خود را از دست داده و از خودبیخود شده، موضوعی است که همواره میان فقها مورد بحث بوده است. طلاق مدهوشِ بر اثر شرابنوشی که در فقه اسلامی از آن تعبیر به طلاق سَکران میشود، «مقیسعلیه» مناسبی برای طلاق مدهوش بر اثر مصرف مواد مخدِّر است. در مورد عدم وقوع طلاق سکران غیر متعدِّی[یعنی کسی که ناآگاهانه یا حَسب ضرورتی، مادهی سکرآور را میل کرده] میان فقها اتفاق نظر است اما در مورد حکم طلاق سکران متعَدِّی[یعنی کسی که عمداً و بدون ضرورت، شراب یا هر چیز مسکری را تناول کرده] فقها اختلاف نظر دارند. گروهی از اصحاب و تابعین و نیز جمهور فقهای اهل سنت و زیدیه، طلاق سکران متعَدِّی را واقع دانستهاند اما برخی از اصحاب و تابعین و برخی از بزرگان حنفیه و شافعیه و فقهایی از جمله قاسم و طاووس و ربیعه و لیث و اسحاق و ابوثور و ابنتیمیه و ابنقیم و شوکانی و بسیاری از فقهای معاصر اهل سنت و نیز فقهای امامیه، طلاق سَکران متعدِّی را واقع ندانستهاند.
در این تحقیق که با روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، ضمن قیاس «طلاق مدهوش بر اثر مواد مخدِّر» به «طلاق سکران متعدِّی»، دلایل موافقان و مخالفان وقوع طلاق سکران متعدِّی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و در نهایت به دلیل قویتر بودن دلایل ارائه شده توسط مخالفان وقوع طلاق سکران متعدِّی از جمله آنکه سکران متعدی توانایی ارادهی لفظ یا ارادهی معنای طلاق را ندارد و لذا در حکم مجنون است و احکام جنون نیز به اختلاف اسباب آن مختلف نمیشود؛ حکم به عدم وقوع طلاق سکران متعدی و به تَبَع آن حکم به عدم وقوع طلاق مدهوش بر اثر مواد مخدر، قول راجح بیان شده است.
The divorce decree for an intoxicated individual, who has lost will, sensibility, and consciousness, has always been a matter of debate among Islamic jurists. The divorce decree for intoxication because of wine drinking is an appropriate analogy for the divorce decree for an addict that is intoxicated as a result of opium consumption. There is consensus among the jurists that non-volitional intoxication does not validate the divorce decree; however, there is disagreement about the divorce verdict for volitional intoxication. A group of the Companions of the Prophet Muhammad, their successors, major Hanafi and Shafiʿi scholars, jurists like Qasim, Tawus, Rabia, Lais, Ishaq, Abu Thawr, Ibn Taymiyyah, Ibn Qayyim, Shawkani, and most of the contemporary Sunni and Jaʿfari jurists have invalidated volitional intoxication divorce decree. In the present study, which has been conducted based on descriptive-analytical method, while there will be a comparison between “the divorce decree for an addict intoxicated due to opium consumption” and “divorce decree due to volitional intoxication,” the opinions of the proponents and opponents of the above-mentioned issue will be analyzed. Finally, it will be argued that the reasoning of the opponents of volitional intoxication divorce decree is stronger in maintaining that a volitional intoxicated individual lacks the ability to utter the words solemnizing the divorce or comprehend its meaning, and therefore, that individual is regarded as demented. In addition, as the decrees based on dementia cases are not diversified according to the difference in their causes, the validity of divorce due to volitional intoxication is not established. Consequently, the decree for non-establishment of the divorce that is resulted from opium intoxication is regarded as the dominant viewpoint.
خلاصه ماشینی:
در کتابهایی که در عصر حاضر به موضوع طلاق اختصاص یافته و در مقالاتی که به نحوی به موضوع سکران و مست و مدهوش مرتبط است نیز گاه مطالبی مرتبط با موضوع مورد بحث مطرح شده که از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: 1- کتاب «فتاوی عثمانی» اثر محمد تقی عثمانی که در سال 2006م توسط مکتبة معارف القرآن کراچی چاپ شده است.
از آن جهت که گاهی مصرف مواد مخدر موجب جنون شخص میشود، میتوان طلاق مدهوش بر اثر مواد مخدر را به طلاق مجنون قیاس کرد و با استناد به حدیث «لَا طَلَاقَ وَلَا عَتَاقَ فِي إِغْلَاقٍ » (ابن ماجه، بیتا، 1/660) و با این استدلال که مجنون که فاقد عقل و اراده است، به کلی اهلیت ادا ندارد و یا اهلیتش ناقص است، حکم به عدم وقوع طلاق او داد (شربینی، بیتا، 2/446؛ بارعی زیلعی، 1313، 2/194؛ المواق الغرناطی، 1994، 5/308؛ بغوی، 1983، 9/220؛ نجفی، 1404، 32/8؛ نجفی، 1423، 4/153).
حکم طلاق سکران غیر متعدِّی عموم فقها اعم از اهل سنت و امامیه، طلاق سکران غیر متعدی یعنی طلاق شخصی که با خوردن چیزی مباح یا در پی تناول دارویی دچار سُکر شده باشد یا بنا به ضرورتی-مثلا خوف هلاکت از تشنگی- شراب نوشیده باشد و به موجب آن مدهوش و مست گردیده باشد را واقع نمیدانند (نک: کاسانی، 1986، 3/99؛ مزنی، 1990، 8/306؛ ابنرشد الحفید، 2004، 3/102؛ ابنتیمیه، 1987، 3/304؛ سیدسابق، 1977، 2/248؛ ابنالسید سالم، 2003، 3/241؛ زلمی، 2014، 283؛ نجفی، 1404، 32/8).