چکیده:
یکی از موضوعات محوری در اقتصاد مالی، شناسایی عوامل مؤثر بر ساختار سرمایه شرکتها است. به نظر میرسد که وجود تفاوتهای قابل ملاحظه میان ساختار سرمایه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، نه تنها تحت تأثیر شرایط اقتصاد کلان و عوامل درونی هر یک از بنگاهها باشد بلکه نوع صنعتی که در آن طبقهبندی میشوند نیز بر ساختار سرمایه اثرگذار باشد. هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی این موضوع است که آیا عوامل مؤثر بر ساختار سرمایه، تأثیر متفاوت در ساختار سرمایه صنایع مختلف دارند یا خیر؟ بدین منظور دادههای 8 صنعت طی سالهای 1384 تا 1397 مبنای برآورد یک رگرسیون چندسطحی قرار میگیرد که سطوح اول و دوم به ترتیب منعکسکننده بنگاه و صنعت بوده و سطح سوم نیز مختص صنایع کامودیتی محور است. یافتهها حاکی از آن است که اولاً متغیرهای سطح دوم و سوم، هر دو معنیدارند. ثانیاً متغیرهای سودآوری، فرصتهای رشد، تحریم و ساختار دارایی اثر منفی و معنیدار بر اهرم مالی دارند. ثالثاً نرخ تورم و درماندگی مالی اثر مثبت و معنیداری بر اهرم مالی دارند.
O One of the most critical issues in financial economics is identifying the factors affecting companies' capital structure. It seems that the existence of significant differences between the capital structure of companies listed on the Tehran Stock Exchange, not only rooted in the macroeconomic conditions as well as firm-specific factors, but also the type of industry in which they are classified affects the capital structure. The main purpose of this paper is to investigate whether factors influencing the capital structure of companies have different impacts on the capital structure of various industries or not? To achieve this goal, the data of companies operating in 8 industries from 2005 to 2018 is the basis for estimating a multi-level panel model that is the first and second levels reflect the firm and industry, respectively, and the third level shows the commodity-oriented industries. The findings reveal that First- the variables of second and third levels are both significant. Second- the variables of profitability, growth opportunity, sanctions and asset structure have a significantly negative effect on financial leverage. Third- inflation and financial distress positively affect financial leverage.
خلاصه ماشینی:
هدف اصلي مقاله حاضر، بررسي اين موضوع است که آيا عوامل مؤثر بر ساختار سرمايه ، تأثير متفاوت در ساختار سرمايه صنايع مختلف دارند يا خير؟ بدين منظور داده هاي ٨ صنعت طي سال هاي ١٣٨٤ تا ١٣٩٧ مبناي برآورد يک رگرسيون چندسطحي قرار ميگيرد که سطوح اول و دوم به ترتيب منعکس کننده بنگاه و صنعت بوده و سطح سوم نيز مختص صنايع کاموديتي محور است .
در اين مقاله متغيرهاي مورد بررسي در صنايع مختلف ، همگي در قالب يک رگرسيون چند سطحي مطرح ميشوند چراکه صرفا استفاده از يک پانل ترکيبي که همۀ شرکت ها در همۀ صنايع در آن وارد شده اند، نميتواند تصوير درستي از عوامل مؤثر بر ساختار سرمايه ارائه کند.
در راستاي برآورد مدل و بررسي نوع اثرگذاري هرکدام از متغيرهاي توضيحي بر متغير وابسته در سطح بنگاه ، تفاوت در اثرگذاري عوامل مؤثر بر ساختار سرمايه در صنايع مختلف نيز به صورت کلي در سطح دوم و به طور خاص براي صنايع کاموديتي محور در سطح سوم مورد بررسي قرار ميگيرد.
تصريح مدل در اين پژوهش براي بررسي تأثير متفاوت عوامل تعيين کننده ساختار سرمايه در صنايع مختلف از رويکرد داده هاي تابلويي چند سطحي استفاده ميشود.
نتايج حاصل از برآورد مدل براي ٩٠ شرکت از ٨ صنعت منتخب در بورس اوراق بهادار تهران نشان ميدهد بين نسبت سودآوري، ساختار دارايي و فرصت هاي رشد تأثير منفي و معناداري بر اهرم مالي وجود دارد.