چکیده:
روش سلوک عرفانی و چگونگی وصول عارفان بدان یکی از مباحث مهم و از دغدغههای عمده و اساسی اهل عرفان است. روش سلوک بر خلاف حالت جذبه که به صورت آنی بر عارف عارض میگردد، مبتنی بر مجاهدت، تلاش و کوشش فراوان است و از طریق ریاضت نفس به روش تدریج حاصل میشود و عارف سالک در راه به دست آوردن آن سختی و رنجها را بر خویش هموار میکند. هدف اصلیاین مقالهاین است که با استناد به متون و آثار ابنسینا و با بهرهگیری از تحلیل گفتار برخی از شارحان وی اثبات کنیم که وی علاوه بر پایبندی به سیر وسلوک عقلی که مقتضای روش فلسفی وی است، در اواخر عمر خویش و در برخی از آثارش از روش رسمیمشاییان که روش بحثی وعقلی محض است، عدول کرده است و به روش شهودی و اشراق حضوری که بعدها سهروردی آن را گسترش داد؛ روی آورده است. شاهداین ادعا، آثار بر جای مانده اوست. البته چنانچه اثر نفیس او با عنوان «حکمت المشرقیین» به طور کامل باقی میماند، با شفافیت بیشتری میتوانستیم دربارۀ بعد عرفانی او گفتگو کنیم. یافتههای ما از آثار ابنسینا اثبات میکند که آن حکیم بزرگ علاوه بر مشی مشایی، اهل سیر وسلوک و ریاضت هم بوده است و برخی از اعمال ناشایستی که به وی نسبت دادهاند، از سوی دشمنان و مخالفانش میباشد. روش به کار رفته دراین پژوهش، روش تحلیلی توصیفی و بعضا پدیدار شناسی است.
The method of mystical behavior and how to acquire it is one of the most important issues and major concerns of mystics. In contrast with gnostic divine attraction which occurs instantaneously, the method of mystical behavior is dependent on hard work and perseverance and is achieved gradually. The main purpose of this article is to demonstrate through documenting Ibn Sina’s works and making use of what mentioned by some of his commentators that he, in addition to adhering to the spiritual journey as implied by his philosophical method, has diverged from the method of rational discussion in later stages of his life and approached the intuitional illuminative method which was later expanded by Sohravardi. In some of his works, especially at the end of his life, he has deviated from the pure argumentative and rational method and approached the intuitive and illuminative method of presence which was later expanded by Suhrawardi. The evidence for this claim comes from his own works. If his exquisite work entitled The Wisdom of the Orientals remained intact, we could have been in a better position to discuss his mystical dimension more clearly. Our findings show that the great sage was a man of conduct and austerity, and that some of the evil deeds attributed to him were fabrications of his enemies and opponents. The method used in this research is descriptive analytical and to some extent phenomenological.
خلاصه ماشینی:
در مقابل این دسته از مخالفان ابن سینا، گروه دیگـری از محققـان هسـتند کـه بـا اسـتناد بـه آثـار ابن سینا از قبیل : رسالـة العشق ، قصیدة عینیه ، سه نمط آخر کتاب الإشارات والتنبیهات ( فی البهجــة والسعادة ، فی مقامات العارفین و فی اسرارالآیات ) و سه داستان تمثیلی ورمزی: سـلامان و ابسـال ، حی بن یقظان ؛براین باوراندکه ابن سینا علاوه بر سیر و سلوک عقلی و نظری دارای سیر و سـلوک عملی نیز بوده است .
آثار عرفانی منسوب به وی فراوان است و می توان به کتاب فهرست نسخه های مصنفات ابن سـینا ( مهـدوی، ١٣٣٢) و کتـاب تـاریخ علـوم عقلـی در تمــدن اسـلامی(صـفا، ١٣٥٦ ) مراجعـه کـرد ولی آثار موجود دراین زمینه عبارت اند از: یکم اشارات و تنبیهات که بیـست بخـش دارد و دوم رسالۀ حی بـن یقظـان اسـت .
سالک باید بداند که عرفان هدف نیست بلکه وسیلۀ رسـیدن بـه حـق اسـت کسـی کـه عرفـان را هدف فرض می کند خود مشرک است زیرا دراین راه جز خدا هـیچ نیسـت حتـی راه رسـیدن بـه خدا و کسی که به این مرتبه از عرفان رسیده باشد «به مقامی می رسد که مپرس » و چنین درجـه ای را نمی توان شرح و بیان کرد( ابن سینا،١٣٧٩، ص ١٠٧٧).
چگونگی سلوک در حکایات رمزی گفتیم که ابن سینا افزون بر کتاب اشارات وتنبیهـات ،رسـاله هـایی رمـزی نوشـته اسـت کـه در آن می توان عناصر عرفان سینوی را عیان دید که از میان آن ها سه رساله حی بن یقظان ، رساله الطیـر و سلامان و ابسال با موضوع این مقاله مرتبط است و در این جا بررسی میشوند.