چکیده:
موضوع مقاله حاضر پژوهش پیرامون « چیستی انسان ومراتب کمال وجودی او نزد عین القضات همدانی » است. انسانشناسی وی- مانند دیگر عارفان- مبتنی بر نظریۀ تجلّی وظهور است که بر اساس آن همۀ عالم و از جمله انسان « مَظهر» وجود خداست. از نگاه عارفان، انسان مظهر کامل و اتم خداوند است وازاین جهت بیشترین شباهت وتناسب را با وجود وی دارد. از نظر عین القضات، انسان موجودی دوساحتی و مرکب از روح وبدن است، لیکن حقیقت وی در بُعد روحانی او قرار گرفته است. او همانند فلاسفه، روح را موجود مجرد میداند و با عقیدۀ متکلمان که منکر تجرد روحاند مخالفت ورزیده است وآن را کفر آمیز و مخالف کتاب و سنت میداند؛ در عین حال با حکما نیز مخالفت ورزیده و ماهیت انسان را همانندآنها « حیوان ناطق » نمیداند، بلکه مهمترین ویژگی انسان را صفت« بصیرت» میداند که با علم حضوری وشهود قلبی ادراک میشود. به علاوه، نفس آدمیرا ملکوتی میداند که از عالم بالا بر او افاضه شده است و در معرفت نفس بر وساطت وجود مقدس رسول اکرم(ص) تأکید بسیار میورزد ومیگوید: «پس از آنکه انسان از شراب معرفت مست شود، چون به کمال مستی رسد و به نهایت انتهای خود رسد، نفس محمد(ص) بر وی جلوه کنند»این نگاه وی در بارۀ پیامبر اسلام، ناشی از همان بینش مبتنی بر تجلّی و ظهور است که معرفت خدا را از طریق تجلّی وظهور انسان کامل بر انسان سالک میداند. یافتههای ما نشان میدهد که عین القضات، هرآنچه را در باب انسان وکمالات وجودی او گفته است، آنهارا از کتاب و سنت بر گرفته و مسلمانی معتقد و پایبند به شریعت بوده وخود نیز عامل به آن بوده است. روش تحقیق دراین مقاله، روش توصیفی و تحلیلی است.
The present article is concerned with the essence of man and his states of perfection from Ayn-al-Quzat Hamadani’s viewpoint. His anthropology, like that of other mystics, is based on the theory of manifestation, according to which the whole universe, including man, is the ‘manifestation’ of the existence of God. According to mystics, man is the perfect manifestation of God and therefore has the utmost similarity and consistency with His being. According to Ayn-al-Quzat, man is a two-dimensional being composed of soul and body, but his essence originates from his spiritual dimension. Like philosophers, he considers the soul as an abstract being and as a result he has raised objections against theologians who deny the abstract nature of the soul. He considers their views blasphemous and contrary to the Qur'an and Tradition; At the same time, he rejects the philosophers’ view that man is a ‘rational animal’. He considers ‘insight’, perceived by intuitive knowledge and spiritual vision, as the most important human characteristic. In addition, he believes in the heavenly nature of man that has been imparted to him from the higher world. He highlights the mediatory function of the existence of the Holy Prophet (PBUH) and asserts that "after a person becomes intoxicated with the wine of knowledge, when he reaches the perfection of intoxication and reaches his highest state, the soul of Muhammad (PBUH) will appear to him." His view of the Prophet of Islam stems from the same view based on the manifestation that reveals the knowledge of God to the wayfarer man. Our findings show that whatever Ayn-al-Quzat has mentioned about human beings and existential perfection is taken from the Qur'an and Tradition, and that he was a true Muslim believer who adhered to the Shari'a and he himself practiced it. The method adopted in this study is descriptive-analytical.
خلاصه ماشینی:
در جهان شناسی فلسفی، انسان همانند موجودات دیگر، موجود مستقل لحاظ شده است ، در صورتی که در جهان شناسی عارفانی ، انسان هیچ گونه استقلالی از خود ندارد،این جهان شناسی بر تقسیم وجود به « ظاهر» و« مظهر» استوار است وحال آنکه جهان شناسی فلسفی بر تمایز ذاتی میان علت ومعلولی شکل گرفته است ؛ در جهان شناسی عارفانی همۀ حقیقت از آن « ظاهر» یعنی خداست و اوست که از صفت « بود» برخوردار است و ماسوی الله (عالم ) از جمله انسان ، تنها دارای صفت « نمود»اند و براین اساس ، کثرت و اختلافی که در جهان وجود دارداز نوع «کثرت مظاهر» است ، نه «کثرت مراتب » که در جهان شناسی فلسفی مطرح میشود و البته کثرت مظاهر هیچ گونه تعارضی با وحدت ذاتی حق تعالی ندارد و بر اساس نظریۀ «خلق مدام » و« تجدد امثال » خداوند به طور دائم و در قالب صورت های مختلف ، بر موجودات تجلی وظهور میکند به طوری که در هیچ یک از تجلیات وجودی او، تکراری نیست ( لا تکرار فی التجلی ) تا احساسس خستگی پدیداید.