چکیده:
شهابالدین سهروردی(شیخ اشراق) رسالهای بهنام «فی حقیقةالعشق» دارد که در فصول مختلف آن به مقوله «حُسن» میپردازد. باتوجهبه تأثیر دیدگاه اشراقی سهروردی بر ادبیات عرفانی و هنر ایرانی دوران بعد، به نظر میرسد هنرمندان نگارگر قرن هشتم تا دهم نیز در بیان زیبایی آثار خود، نگرشی اشراقی را بهکارگرفتهاند. سؤال این است که چگونه نگارگر ایرانی برای آفرینش فضاهای تصویر، با محوریت «حُسن»، از اندیشه اشراقی سهروردی مایهگرفتهاست و وجه تمایز کمال و جمال آثار نگارگری در چیست؟ پژوهش نگاهی تاریخی و هدفی بنیادین داشته و به روش توصیفی ـ تحلیلی عملکردهاست. نتایج حاکی از آن است که نگارگران در بیان زیبایی به هر دو وجه کمالی و جمالی حُسن توجهداشتهاند. تا آنجاییکه به ساختار بیرونی آثار مربوط میشد از وجه کمالی و در بیان جمال آثار که به ساختار درونی اثر مربوط میشدند از طریق شهود و تخیل در جهان مثالی عمل مینمودند.
Shahab al-Din Suhrawardi (Sheikh Ishraq) has a manuscript called "Fi Haqiqah al-Ashq" which deals with the category of “Husn” in its various chapters. In this treatise, after expressing the creation of the intellect by Noor Al-Anwar and the origin of the three attributes "Husn, Eshq and Hozn" from it, in another chapter, he considers Husn as a combination of Jamal and Kamal. Considering the influence of Suhrawardi's Enlightenment view on the mystical literature and art of the later period, it seems that the painters of the eighth to tenth centuries also used the Enlightenment attitude in expressing the beauty of their works. The question is how the Iranian painter drew on Suhrawardi's Enlightenment thought to create image spaces, centered on "Husn"; And what is the difference between Jamal and Kamal of paintings? The research has a historical view and a fundamental purpose and has acted in a descriptive-analytical method. The results show that painters have paid attention to both Kamali and Jamali Husn in expressing beauty. As far as the external structure of the works was concerned, they acted in a Kamali way by using logical method and accuracy in dimensions and scales, and in expressing the Jamali of the works that were related to the internal structure of the work, such as appearance and radiance, tenderness, Elegance and gentleness acted exemplary in the world through intuition and imagination.
خلاصه ماشینی:
باتوجهبه تأثیر دیدگاه اشراقی سهروردی بر ادبیات عرفانی و هنر ایرانی دوران بعد، به نظر میرسد هنرمندان نگارگر قرن هشتم تا دهم نیز در بیان زیبایی آثار خود، نگرشی اشراقی را بهکارگرفتهاند.
سؤال این است که چگونه نگارگر ایرانی برای آفرینش فضاهای تصویر، با محوریت «حُسن»، از اندیشه اشراقی سهروردی مایهگرفتهاست و وجه تمایز کمال و جمال آثار نگارگری در چیست؟ پژوهش نگاهی تاریخی و هدفی بنیادین داشته و به روش توصیفی ـ تحلیلی عملکردهاست.
چنین نگرش اشراقی ما را بدین سؤال رهنمون میسازد که چگونه نگارگر ایرانی برای آفرینش فضاهای تصویر، با محوریت «حُسن»، از اندیشه اشراقی سهروردی مایه گرفتهاست؛ در جهت تجسمبخشی مفهوم حُسن از چه مؤلفهها و عناصر بصری بهرهجسته و وجه تمایز کمال و جمال آثار نگارگری در چیست؟ با توجه به رشد و شکوفایی ادبیات عرفانی از سده هفتم تا دهم هجری و همچنین اوج تحولات هنر نگارگری در دوران مذکور، این احتمال را که هنرمندان توانستند به چنین امر مهمی دستیابند، تقویت میکند؛ لذا جهت دستیابی به پاسخ پرسشهای یادشده، شش اثر از نگارههای مشهور سده هشتم تا دهم هجری انتخاب گردیدهاست، زیرا دوران مذکور، مهمترین دوران پیوند نگارگری با ادبیات حکمی و عرفانی ایران محسوب میشود.
پژوهش حاضر از این جهت دارای اهمیت است که روشنمیکند نگارگران ایرانی ، در دوران پیشرفت و شکوفایی ادبیات منثور و منظوم عرفانی با شناخت عمیق از معنای حسن، هر دو وجه جمالی و کمالی را در بیان زیبایی از منظر اشراقی بهکاربردهاند.