چکیده:
عظمت و والایی هر علمی، به عظمت موضوع آن است، با توجه به این معیار کلی و فراگیر ارزشمندترین علم، همانا «توحید» است، از این روی معرفت و شناخت حقیقت لایزالی، سرآغازی هر اقدام و قیامی است. طرق رسیدن به این معرفت به عدد نفوس خلایق است، اما از دیدگاه اسلام و قرآن هرچند ایمان و باور قلبی و فکری خوب است امّا یقین و یافتن بالاتر از آنست، اینجاست که باید براهینی را برای اثبات وجود خدا اقامه کرد که اقناع کننده نفس انسان باشد. این مجال به بررسی براهین ذات باری تعالی - با تکیه بر روشهایی که جنبه استدلالی دارند- پرداخته است، از جمله برهان حدوث، وجوب و امکان، صدیقین، نظم؛ میتوان گفت بهترین برهان تقریر علامه طباطبایی و طریق کتاب و سنت جامع و مازاد بر همه روشها است، علاوه بر اینکه کمالات آنها را داراست، از نقائص آنها نیز مبرّا میباشد.
The greatness and superiority of any knowledge is based on greatness of its subject. According to this general criteria, "monotheism" is the most valuable knowledge. Therefore, knowledge as to the eternal reality is the beginning of any action and movement. The paths to this knowledge are as many as the number of the creatures. From the viewpoint of Islam and the Qur'an, although the faith of heart and mind is good, but certainty and finding is better. Therefore, we should use arguments for proving the existence of God that are convincing for the spirit of mankind. The present paper has studied the arguments proving the existence of Allah, emphasizing on the methods that have reasoning aspects, among which are the proofs of creation, necessity and possibility, the veracious and discipline. It can be said that Allamah Tabataba'ee's presentation is the best proof, and the method of the Qur'an and Sunnah is the most comprehensive one, since it has the advantages of all the other methods and is free of their defects.
خلاصه ماشینی:
ایـن مجـال بـه بررسـی براهیـن ذات بـاری تعالـی - بـا تکیـه بـر روش هایـی کـه جنبـه اسـتدلالی دارنـد- پرداختـه اسـت ، از جملـه برهـان حـدوث ، وجوب و امـکان ، صدیقیـن ، نظـم ؛ مـی تـوان گفـت بهتریـن برهـان تقریـر علامـه طباطبایی و طریــق کتــاب و ســنت جامــع و مــازاد بــر همــه روش هــا اســت ، عــلاوه بــر اینکـه کمـالات آنهـا را داراسـت ، از نقائـص آنهـا نیـز مبـرّا مـی باشـد.
در واقـع مسـئله وجـود خـدا از بنیادی تریـن مسـائلی اسـت کـه در زندگـی هـر انســانی وجــود دارد و در ســایه اعتقــاد بــه وجــود خــدا اســت کــه اعمــال و رفتــار انسـان صبغـه خاصـی پیـدا می کنـد؛ اگـر هـم بـه خـدا اعتقـاد نداشـت بـاز اعمـال و رفتــارش رنــگ و بویــی دیگــر می گیــرد، آنچــه کــه مابه الامتیــاز ماتریالیســتها و لائیکهـای دنیـا از معتقدیـن بـه وجـود خداونـد اسـت و بفرمـوده جنـاب عّلامـه در شـرح : «و ابتـدأ باثبـات وجـوده لانـه الاصـل فـی ذلـک کلّـه » مسـأله اعتقـاد به وجـود حقیقت علـی الاطـلاق اسـت بنـام الله ّ تبـارک و تعالی .
آیا ایمان دینی عقلانی است ؟ در برابـر ایـن سـوالات پاسـخ هـای متعـددی تصویـر می شـود کـه مسـتلزم طـرح کلــی نگــرش فیلســوفان اســلامی و غربــی بــه مســائل بنیادیــن و اساســی «معرفــت شناسـی است »(حسـین زاده ، ١٣٨٠ش : ٩٢) کـه خـارج از مجـال ایـن نوشـتار اسـت ، امــا بــه صــورت اجمــال بــه آن اشــاره مــی کنیــم کــه از جملــه آن : پاســخ شــکاکانه برخــی اســت کــه در وصــول بــه واقــع تردیــد کــرده و راه خــروج از تردیــد را نیــز انــکار می نماینــد؛ یــا آنکــه بــرای خــروج از آن ، در حیــرت باقــی می ماننــد؛ بعضــی دیگـر هـم معرفـت یقینـی نسـبت بـه واقـع را ممکـن دانسـته و در برابـر پرسـش های دیگــری نســبت بــه آن معرفــت قــرار می گیرنــد.