چکیده:
حافظ شیرازی از شاهبازان سترگ و بلند پرواز قلمرو شعر و ادب ایران و جهان به شمار می رود که در افق ها و ساحت های حسی و ذهنی مختلف بال گشوده و بسیاری از بلندی ها و قله های نامکشوف آن را کشف نموده است. در این میان جهان دیدگی حافظ و چگونگی و چرایی ظهور و بروز اعلام جغرافیایی و متعلقات مربوط به آن در اشعار وی، مسألۀ قابل درنگی است که چندان به آن پرداخته نشده است. این جستار با روشی توصیفی- تحلیلی، ظهور و بروز شهرها و اعلام جغرافیایی در شعر حافظ و میزان توفیق وی را در کانون توجه خود قرار داده است. دریافته های تحقیق نشان می دهند که جهان دیدگی حافظ علی رغم اینکه در ساحت عینی وآفاقی، در دریا از حدود جزیرۀ هرمز و در خشکی از اصفهان و یزد فراتر نرفته، اما در ساحت ذهن و خیال، با وقوف و شناختی کم نظیر و حصولی، جغرافیای بسیطی از سرزمین ها و شهرهای فلات داخلی و خارجی ایران را در اشعارش درنوردیده است. وی با هنرمندی و ظرافت رشک انگیزی برخی از شهرها، و اعلام جغرافیایی را در پیوندی تنگاتنگ با جغرافیای فرهنگی و تاریخی آنان، به مثابۀ ظرفی در خدمت خلق فضاسازی های تازه و سحرانگیز حسی و ایجاد مضامین عاشقانه و عارفانه قرار داده و آن را در قالب ایهام، تلمیح ، تمثیل و دیگر صناعات ادبی در دیوانش وارد نموده است.
Hafiz Shiraziwas a famous poet with a long imagination in his Persian poem as well as Persian and World literature used different intellectual and sensual horizon and detected the hidden concepts. The issues such as Geographic declaration and its related elements as well as worldly wise experience of Hafiz are considerable; however there was little attention to them in previous research. This research with its descriptive-analytic method concentrates onemersion and indication of the cities and geographic declaration in Hafiz’s poem and his success. The findings of this research show that his worldly wise experience limited to Hormuz Island in the sea and Isfahan and Yazd on the land but his imagination and mentality involved wide geography from the territories and the cities of the interior and exterior plateau in his poem. He put the cities and geographic declaration in a close relationship with historical and cultural geography with an exceptional craft and delicacy, so it creates romantic and gnostic concepts in the form of Īhām, allusion, allegory and other literary terms in his poems.
خلاصه ماشینی:
نظر به اينکه حافظ خود نيز به مثابۀ موجودي انساني، در تاريخ و جغرافياي تاريخي خاصي رشد نموده ، بررسي ظهور و بروز شهرها و نام هاي جغرافيايي در اشعارش مي تواند ميزان شناخت و آگاهي وي از نام ها و شهرها، ميزان توفيق وي در به کارگيري اين اصلاحات را روشن نمايد و همچنين مخاطب را در درک بهتر اشعار و تصويري روش تري از آن ياري دهد.
٥- نام ها و شهرهاي خارج از فلات ايران از ميان شهرها و اعلام خارج از فلات ايران که در شعر حافظ ظهور و بروز يافته است ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود: ٥- ١- سرزمين چين و متعلقات مربوط به آن در ادبيات فارسي شاعران زيادي در آثار خود از سرزمين چين ياد نموده اند که اشارٔە آنان گاهي متوجه خود چينيها و نژاد آنان است و گاهي به عللي همانند شباهت هاي نژادي و ظاهري به ترکان نظر داشته ، ولي لفظ چينيان را به کار برده اند.