چکیده:
بیان مسئله:
شعر و معماری به عنوان دو شاخه هنری جهت انتقال پیام، زبان و ابزار خاص خود را به کار می برند. هر یک از دو هنر مذکور با ابزاری که در اختیار دارند فضایی را ایجاد می کنند که توسط مخاطب قابل خوانش است. این ویژگی (خوانش پذیری) آنها را به سمت متن بودگی سوق می دهد. شاعرانگی یا بوطیقا واژه ای است برای نشان دادن زیبایی شناسی تکوینی، عناصر کیفی فضا و ساختن در هنرها که همچون زیرساختی است که با گذر از ویژگی های متن بودگی اتفاق می افتد و موجب ارتقای کلام به شعر و به همین ترتیب موجب تمایز بین ساختمان سازی از دنیای معماری می شود. راهبردهای شاعرانگی در شعر توسط فنون ادبی مختلفی شناسایی و دسته بندی شده اند.
اهداف پژوهش:
هدف تحقیق حاضر آن است که با بررسی و تطبیق شاعرانگی در فضای شعر با معماری، عناصر و راهبردهای شاعرانگی در فضای معماری را کشف کند و به این پرسش پاسخ دهد که چه شباهت هایی در فنون ادبی شعر و راهبردهای معماری وجود دارد که موجب شاعرانه شدن فضا در شعر و معماری می شود؟
روش پژوهش:
در این راستا از معماری معاصر مذهبی بهره گرفته شده است، چرا که در معماری مذهبی علاوه بر کارکرد، بیان مفاهیم نیز اهمیت دارد و بستر مناسبی برای بیان شاعرانه در معماری فراهم می کند. بناهای انتخابی از بین بناهای مذهبی و از ادیان مختلف برگزیده شده است. نمونه های موردی بررسی شامل «معبد آب» اثر «تادایو آندو»، «نمازخانه پارک لاله» اثر «کامران دیبا»، «مسجد سانجاکلار» اثر «امره آرولات» و «کلیسای سان جیو وانی» اثر «ماریو بوتا» است. نخست، زیرساخت های مشترک میان معماری و شعر گفته شده است؛ سپس، زبان به عنوان عامل مشترک بین دو هنر شناخته شده و مبنایی جهت تطبیق آنها قرار گرفته است.
نتیجه گیری:
«بوطیقا» به عنوان محور بحث شده و در نهایت بررسی ها نشان داد که معماران نیز همچون شاعران با فنون ادبی مانند تلمیح، حس آمیزی، آشنایی زدایی، استعاره و مجاز به ایجاد معماری شاعرانه پرداخته اند.
خلاصه ماشینی:
شاعرانگی یا بوطیقا واژهای است برای نشاندادن زیباییشناسی تکوینی، عناصر کیفی فضا و ساختن در هنرها که همچون زیرساختی است که با گذر از ویژگیهای متنبودگی اتفاق میافتد و موجب ارتقای کلام به شعر و به همین ترتیب موجب تمایز بین ساختمانسازی از دنیای معماری میشود.
هدف تحقیق حاضر آن است که با بررسی و تطبیق شاعرانگی در فضای شعر با معماری، عناصر و راهبردهای شاعرانگی در فضای معماری را کشف کند و به این پرسش پاسخ دهد که چه شباهتهایی در فنون ادبی شعر و راهبردهای معماری وجود دارد که موجب شاعرانهشدن فضا در شعر و معماری میشود؟ در این راستا از معماری معاصر مذهبی بهره گرفته شده است، چرا که در معماری مذهبی علاوه بر کارکرد، بیان مفاهیم نیز اهمیت دارد و بستر مناسبی برای بیان شاعرانه در معماری فراهم میکند.
بر این اساس، تحقیق حاضر با هدف خوانش فنون شاعرانگی در معماری از طریق تطبیق با آرایههای شاعرانه در شعر، از روش تحلیل توصیفی-تحلیلی بر مبنای مقایسۀ دو هنر شعر و معماری بهره میگیرد.
پیشینۀ تحقیق آنتونی آنتونیادس (1391) در کتاب «بوطیقای معماری، راهبردهای نامحسوس به سوی خلاقیت معماری» ارتباط با دیگر هنرها را بهمثابۀ ابزاری برای خلاقیت در معماری میداند و ادبیات و شعر را به عنوان راهبردی نامحسوس به سوی خلاقیت معماری معرفی میکند.
وی نشانه-معناشناسی را به عنوان نظریه و روش تحلیل گفتمان معرفی میکند در کتاب «شعر فضا»ی آندو (1395) نیز شاعرانگی در آثار آندو به عنوان شاعر فضا مورد بررسی قرار گرفته است.
آنچه در این بنا بیش از هر چیز خودنمایی میکند استفادۀ حداقلی از عناصر معماری است (ایجاز).