چکیده:
مدیریت انتظارات تورمی یکی از مهمترین وظایف بانکهای مرکزی است که از طریق مصاحبهها و موضعگیریهای مقامات پولی انجام میشود. مقامات پولی با بهرهگیری از ابزار رسانه و ارتباطات با ارائه تصویری از آینده اقتصاد کلان کشور به انتظارات فعالان اقتصادی جهتدهی میکنند. بدیهی است که هرچه شهرت و اعتبار مقام پولی در نزد افکار عمومی بالاتر باشد فعالان اقتصادی تصویر ارائهشده توسط مقامات پولی از آینده را قابلباورتر و دارای قابلیت اتکای بیشتری میبینند. در کشور ما لنگر اسمی نرخ ارز بهعنوان یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر انتظارات تورمی شناخته میشود. با بروز بحرانهای ارزی اخیر، نقش بانک مرکزی در مدیریت انتظارات درباره آینده اقتصادی کشور بیشازپیش آشکار شد. در این پژوهش ضمن معرفی ادبیات شهرت مقام پولی و نقش آن در شکلدهی انتظارات عوامل اقتصادی، با استفاده از تحلیل تماتیک، موضعگیریهای مقامات پولی کشور یعنی رؤسای بانک مرکزی در دوره بحران ارزی 1391 و 1397، موردبررسی قرارگرفته و بر مبنای نظریه اقتصادی مقولات اصلی آن استخراجشده است. بر اساس نتایج این پژوهش مقولات اصلی در هردو بحران تکرار شده و در برخی موارد تصویر درستی از آینده اقتصاد کشور ارائه نداده است. این امر در آینده سبب خواهد شد که عوامل اقتصادی بر اساس قواعد ذهنی ایجادشده از دو بحران اخیر، اعتماد خود به مقامات پولی را از دست داده و درنهایت شهرت مقام پولی در ایران دچار خدشه شود.
Management of inflationary expectations is one of the important tasks of the central bank, which is carried out through interviews and positions of monetary authorities. With recent currency crises, the role of the central bank in managing expectations about the country's economic future has become more and more evident. In this research, by introducing literature on the reputation of monetary authority and its role in shaping the expectations of economic agents, using thematic analysis, positions of the monetary authorities of the country, the central bank executives during the period of the currency crisis of 1391 and 1397, have been examined and based on Economic theory has been extracted from its main themes. Based on the results of this research, the main issues in both crises have been repeated and in some cases have not provided an accurate picture of the future of the country's economy. This will in the future cause economic agents to lose their trust in monetary authorities, and ultimately undermine the reputation of monetary power in Iran, based on the mental rules created in the last two crises.