چکیده:
اگرچه نظریه قانون مدنی و نظر مشهور فقهاء، بر حصریبودن عیوب موجب فسخ نکاح است؛ اما امروزه با بروز امراض جدید، بسیاری از فقهای معاصر، قائل به تمثیلیبودن عیوب هستند؛ بهویژه اینکه مبنای فسخ نکاح در عیوب مصرّحه در قانون، نفی ضرر است و این ملاک در امراض نوظهور، به طریق اولی وجود دارد؛ زیرا بسیاری از این بیماریها، مهلک، مسری و صعبالعلاج هستند و تحمل چنین شرایطی از سوی فرد سالم، علاوه بر ورود ضرر، با مشقت بسیاری همراه است. لذا با عنایت به این مطلب که برخی از عیوبی که در قانون مدنی به عنوان عیوب موجب فسخ نکاح شمرده شده، امروزه با پیشرفتهای علمی و پزشکی قابل درمان هستند با این حال، باز هم برخی از فقها و حقوقدانان، قائل به فسخ نکاح هستند. در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته، این نتیجه حاصل شد که به طریق قیاس اولویت، که مورد قبول همه فقها است، در عیوب جدیدی که امروزه حادث شده از قبیل ایدز، هپاتیت، سارس، سیفلیس و ... که به مراتب، بسیار خطرناکتر و صعبالعلاجتر از عیوب مصرحه در قانون مدنی هستند و در عین حال، تاکنون راه قطعی نیز برای درمان آنها نیافتهاند، برای جلوگیری از ضرر همسر دیگر، باید قائل به فسخ نکاح شویم.
Although the theory of civil law and the generally accepted view among jurisprudents is the exclusivity of the defects leading to termination of marriage. Today, however, with the advent of new diseases, many of the contemporary jurisprudents believe in the allegoricalness of defects, especially given that the basis for termination of marriage in the defects specified by law is the negation of harm, and this criterion exists in emerging diseases a fortiori, since many of these diseases are pernicious, contagious and refractory, and tolerating such conditions by a healthy person, in addition to causing harm, is associated with great affliction. Yet, notwithstanding the fact that some of the defects regarded in the civil law as causes for termination of marriage can be treated today with scientific and medical advances, some jurists and jurisprudents still adhere to termination of marriage. In this descriptive-analytical article, through the comparison of priority, which is accepted by all jurisprudents, it was concluded that in the new defects that have appeared today, such as AIDS, hepatitis, SARS, syphilis, etc., which are far more perilous and refractory than the defects specified in the civil law, and for which no definitive treatments have been found so far, we must abide by termination of marriage in order to prevent harm to the spouse.
خلاصه ماشینی:
واکاوی نقش و تأثیر قاعده لاضرر در فسخ نکاح به واسطه بیماریهای نوظهور زينب سنچولي 1 محمدرضا کیخا 2 نادر مختاري 3 امیرحمزه سالارزایی 4 چکیده اگرچه نظریه قانون مدنی و نظر مشهور فقهاء، بر حصریبودن عیوب موجب فسخ نکاح است؛ اما امروزه با بروز امراض جدید، بسیاری از فقهای معاصر، قائل به تمثیلیبودن عیوب هستند؛ بهویژه اینکه مبنای فسخ نکاح در عیوب مصرّحه در قانون، نفی ضرر است و این ملاک در امراض نوظهور، به طریق اولی وجود دارد؛ زیرا بسیاری از این بیماریها، مهلک، مسری و صعبالعلاج هستند و تحمل چنین شرایطی از سوی فرد سالم، علاوه بر ورود ضرر، با مشقت بسیاری همراه است.
فسخ نکاح به دلیل ابتلای زوجه به یکی از امراض مقاربتی: اگر زن، مبتلا به یکی از امراض مقاربتی شود، با استناد به قاعده لاضرر و لاحرج، به دلایل زیر میتوان نکاح را قابل فسخ دانست: اول- اگرچه اکثریت فقهاء، موجبات فسخ را منحصر در عیوب مطروحه در قانون میدانند و سایر عیوب را تنها اگر شرط شود یا تدلیس واقع گردد، موجب فسخ میدانند (جبعی عاملی، 1413، ج8، ص139؛ انصاری، 1415، ص453؛ موسوی خمینی، بیتا، ج2، ص296؛ صافی گلپایگانی، 1416، ص453؛ سبزواری، 1413، ج25، ص136 و سبحانی تبریزی، بیتا، ج2، ص160)؛ لیکن باید گفت از آنجا که در عیوب فوق، بنای مردم بر ارتکاز آنها بر اصاله الصحه است و در صورت آگاهی از این عیوب، هرگز مرد راضی به ازدواج با زن نمیشد؛ پس سکوت زن و ناآگاهی مرد از بیماری زن، میتواند از موجبات ثبوت این حق بهشمار آید؛ زیرا سلامت از چنین امراضی- اگرچه صریحاً در متن عقد شرط نشده باشد- از جمله مواردی است که زن و مرد، بنای عقد را بر آن میگذارند و بر همین اساس، اقدام به انعقاد عقد میکنند.