چکیده:
مسئله پژوهش پیشرو تبیین جایگاه زن در اندیشه و عمل جریانهای سلفی معاصر است، که با تبیین علی و روش گردآوری مطالب کتابخانهای پیش میرود. مسئله این پژوهش با توجه به سه نکته جواب میگیرد: نکته اول، بررسی جریان سلفی درباری است که با فقه صناعتی و مصلحتاندیشی یعنی تقدم مصلحت سیاسی بر احکام دینی، دیدگاههای فقهی خود را با استراتژیهای قدرت تنظیم میکند. نکته دوم، بررسی جریان سلفیه جهادی است که با فتاوای شاذ ضمن نقد سلفیه رسمی به لحاظ فقهی نگاهی مرکزگریز به مقوله زن دارد و بالاخره جریان سوم سلفیه اصلاحی است که به لحاظ فقهی احکام آن ناظر برمذاق شریعت است و تکیه بر فقه مقاصدی میکند. نگرش اصلاحگران نیز التزام به حقیقت شریعت و پرهیز از نگاههای افراطی و غیرانسانی به زنان است. یافتههای پژوهش بر دستهبندی نگاه به زن به اعتبار نوع نگاه فقهی، تاکید دارد. به این ترتیب که علیرغم اشتراک در مبانی معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی، نگاههای متفاوتی در فقه مقاصدی و فقه صناعتی نسبت به زن، متاثر از وضعیت فرهنگی اجتماعی و تقدیر جغرافیایی تاریخی شکل گرفته است.
The problem of the present research is to explain the position of women in the thought and practice of contemporary Salafi currents. The method of the study is a causal and library-based one. The problem of this research can be solved with regard to three points: 1. a study of the court Salafi that regulates its jurisprudential views with the strategies of the government, industrial jurisprudence and expediency, that is the precedence of political expediency over religious rules; 2. a study of the jihadist Salafi movement, which, with its uncommon fatawa, while criticizing the official Salafism, has a jurisprudentially centrifugal view on the issue of women and 3. a study of the reformative Salafism which jurisprudentially viewed, its rules are in accordance to the taste of Sharichr('39')a and relies on fiqhi maqasidi, purpose-based jurisprudence. This view remains faithful to Sharichr('39')a and refrains from extremist and inhumanistic views in the field. The findings of the study emphasize the categorization of these views according to the validity of the type of jurisprudential view. In such a way that, despite their being common in the principles of epistemology, ontology and anthropology, in fiqhi maqasidi and fiqhi sana`ti, technical jurisprudence, different views towards women have been formed, influenced by socio-cultural status and historical geographical destiny.
Keywords
Woman, Jihadi Salafism, Court Salafism, Reformative Salafism, Thought.
خلاصه ماشینی:
مسئله اين پژوهش با توجه به سه نكته جواب ميگيرد: نكته اول، بررسي جريان سلفي درباري است كه با فقه صناعتي و مصلحتانديشي يعني تقدم مصلحت سياسي بر احكام ديني، ديدگاههاي فقهي خود را با استراتژيهاي قدرت تنظيم ميكند.
مدل مفهومي پژوهش مطابق مدل مفهومي مباني انديشهاي و فقهي گروههاي سلفي موثر بر مؤلفههايي رفتاري مانند خشونت عليه زنان، جهاد نكاح و فروش زنان براي بردگي و كنيزي و همچنين انجام احكام قتل سبعانه عليه انسانها در قرن 21 ميلادي است.
شايد علت توجه فوقالعاده جريان اصلاحي به مقوله زنان حضور قدرتمندانه اروپاييها در مصر بود كه علما را بر ضعف كشورهاي اسلامي واقف نمود و نكته مهمتر اينكه آنها، عقبماندگي زن را بخشي اساسي از عقبماندگي عمومي ميدانستند، بنابراين وظيفهاي كه در برابر آنها قرار داشت، دوگانه بود: اول آزادي زن از سنتهاي ايستا (غيرپويا) و دوم وارد كردن او به برنامه عمومي اجتماعي، طوري كه قرباني انديشههاي وارداتي غرب نشود.
در سطح نظري رويكرد اين جريان به مقوله زن را ميتوان ذيل سه مبناي نظري فقهي عنوان نمود: مباني متصلب سلفيها چه سلفيه رسمي و چه سلفيه جهادي ميباشد كه مساوي است با كمال رويكردهاي راديكال نسبت به زنان.
از اين نگاه، سلفيه جهادي موضع سياسي علماي رسمي را نقد ميكنند، ولي وقتي سخن از بازگشت به انديشههاي خالص محمد ابنعبدالوهاب را دارند، يعني قائل به ديدگاههاي او در باب زنان نيز ميباشند.
جريان سلفيه جهادي ضمن نقد قرائتهاي رسمي و متعارف از دين به سمت نوعي نسبيت در مباني معرفتي فرو غلتيده است، اين نسبيت را ميتوان در تنوع و تكثر آراي ايشان نسبت به زنان ملاحظه نمود.