چکیده:
زمینه و هدف
خواجه حسین مروی (تولد: مرو، ظاهرا۹۳۴ -وفات: کابل ۹۷۹ق) از اخلاف علاءالدوله سمنانی، از شاعران، نویسندگان و هنرمندان خوب ایرانی در نیمه دوم قرن دهم، از سلک شاعرانی است که در دوره صفویه مقارن سلطنت شاه تهماسب اول (۹۳۰-۹۸۴ق) به سرزمین هند سفرکرده، در دربار ناصرالدین همایون شاه و فرزندش جلالالدین اکبرشاه از ارج و منزلت خاص برخوردار بوده است. موضوع این مقاله بررسی سبکی دیوان این شاعر در سه سطح زبانی، ادبی و فکری بر پایه کتاب کلیات سبکشناسی سیروس شمیساست.
روش مطالعه
روش تحقیق در این مقاله بصورت تحلیلی - توصیفی است.
یافتهها
موضوعات شعری او عبارتند از: تحمیدیه، مدح، عشق، مفاخره، ساقینامه، رثاء، پوچانگاری هستی و اغتنام وقت، تقدیرگرایی و مطالب اخلاقی. تاثر کمرنگی از شعر سعدی و حافظ در اشعار او دیده میشود و تاثیر او بر فیضی-بزرگترین شاعر پارسیگوی هند در قرن دهم که ارادت و شاگردی ویژهای به مروی داشته_محسوس است. سبک او وقوعسرایی است و عشق مجازی در شعرش با سوز و تاثیر خاصی نمایان است.
نتیجهگیری
از سنن شعری شاعران سدههای پیشین هم در شعرش تاثیراتی دیده میشود. شعر او دربرگیرنده مضامین عاشقانه، مدح، رثاء، ساقینامه و مضامین اخلاقی است. شعر او درعین عدم تکلف و خالی بودن از تعقیدات لفظی و معنوی باسوزوگداز و اثرگذار است. سیاقهالاعداد و ماده تاریخ دو صنعت بدیعی مورد علاقه اوست و ازلحاظ تصاویر شعری تشبیه محسوس ایماژ غالب دیوان است. با تصحیح کامل دیوان و اثر دیگر او میتوان گوشههای مبهمی از تاریخ ادبی ایران در قرن دهم را روشن کرد و چهره واقعی این شاعر و هنرمند ارجمند ایرانی را بهتر نمایان کرد و در بررسی سیر تاریخی «غزل فارسی» از آن بهرهمند شد.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Khajeh Hossein Marvi (born: Marv, apparently 934-died: Kabul 979 AH) is a descendant of Alaa al-Dawla Semnani, one of the good Iranian poets, writers and artists in the second half of the tenth century, one of the poets of the Safavid period The first (984-930 AH) traveled to India, in the court of Nasser al-Din Homayoun Shah and his son Jalaluddin Akbarshah had a special honor and status. The subject of this article is the study of the style of this poet's divan in three linguistic, literary and intellectual levels based on the book of generalities of Sirus Shamisa's style.
METHODOLOGY: The research method in this article is analytical-descriptive.
FINDINGS: His poetic subjects are: praise, praise, love, boasting, sacrilege, mourning, absurdity of time and squandering of time, destiny and moral issues. The influence of Saadi and Hafez's poetry can be seen in his poems, and his influence on Faizi - the greatest Parsigo poet of India in the tenth century, who had a special devotion and discipleship to Marvi - is noticeable. His style is eventful and virtual love is evident in his poetry with a special passion.
CONCLUSION: The poetic traditions of poets of previous centuries can be seen in his poetry. His poetry contains themes of love, praise, mourning, lamentation and moral themes. His poetry, while unassuming and devoid of verbal and spiritual beliefs, is fiery and influential. The context of numbers and the matter of history are two of his favorite novel industries, and in terms of poetic imagery he is a tangible analogy of the dominant image of the court. With the complete correction of Divan and his other work, one can clarify the vague corners of the literary history of Iran in the tenth century and better show the real face of this honorable Iranian poet and artist and use it in studying the historical course of "Persian lyric".
خلاصه ماشینی:
در مقولۀ جناس بيشترين کاربرد را جناس اشتقاق و سپس جناس زائد دارد: جناس اشتقاق : عشر نخست است ز قرآن کزو / عشر عشير آمده عرش عظيم (ديوان مروي، قصيدة ١) جمال صبيح و هواي صباح / شکستند پيمان زهد و صلاح (همان : غزل ٤٣) جناس زائد: خط ميدهم به بندگيش گر کند قبول / پيکي که پيش يار برد زين ديار خط (همان : غزل ٦٩) بهار و عمر و جواني به هرزه داد به باد / ز باده آنکه نشد موسم خزان محظوظ (همان : غزل ٧١) و بندرت در شعر او جناس مزدوج هم ديده ميشود: ساقي بيا که ميدهد از انشراح راح / صبح گل جمال تو باد از گل صباح (همان : غزل ٤٢) سزاست عاقل اگر دل نمينهد چون طفل / به مهر گردون دون که حادثه زاست (همان : قصيدة ٦) نمونه هاي تکرار: خدنگش آرزو دارد دل من / برآريد از دلم اين آرزو را (همان : غزل ١٧) در دلم پهلو به پهلو ناوکش يابند و بس / گر بگردانند ازين پهلو به آن پهلو مرا (همان : غزل ٢٠) واج آرايي: حا که بود حاکي حالات غيب / از سر حکمت شده تاج حکيم (همان : قصيدة ١) (ق ، ب ) مروي مجو ز خاطر ناقابلان قبول / حسن قبول خاطر او قابل من است (همان : غزل ٣٤) در بررسي کلي ديوان از منظر موسيقي دروني بايد گفت از اين حيث بسامد عوامل مؤثر در موسيقي دروني در ديوان او در مقايسه با ساير عوامل آهنگساز در شعر او بسامدي کمتر دارد و بچشم نميآيد.