چکیده:
نوال سعداوی از بزرگترین داستاننویسان و رماننویسان عرب، در مجموعه داستان لحظة صدق و سیمین دانشور نویسندۀ برجستۀ معاصر فارسی در مجموعه داستان به کی سلام کنم؟ از تکنیکهای روایی بسیاری در راستای اهداف داستاننویسی خود استفاده کرده و از میان ساختمایههای روایی داستان، به عنصر زمان بیش از هر چیز اهمیت دادهاند که تطبیق و تحلیل آن را با نظریههای جدید روایی امکانپذیر میسازد. در میان نظریاتی که برای زمان روایی روایت مطرح شده است، نظریۀ ژرار ژنت اهمیت بسیاری دارد. او بین زمان تقویمی داستان و زمان روایت تفاوت قائل شد و در نظریۀ زمان در روایت، گونههای مختلف زمان را را از سه جنبۀ نظم، تداوم و بسامد بررسی کرد. در این پژوهش تلاش بر این است تا با روش تحلیلی و استقرائی ابتدا نظریۀ ژنت را توضیح دهیم سپس به تطبیق آن نظریه بر اساس مکتب امریکایی نزد دو نویسندۀ مذکور بپردازیم تا مشخص شود که این دو نویسنده تا چه اندازه از انواع شگردهای زمانی در روایتهای خود بهره جستهاند و چه تفاوتهایی در بررسی عنصر زمان دارند. نتایج حاصل از پژوهش، بیانگر آن است که هر دو نویسندۀ زن از تکنیکهای نظریۀ زمان همچون بسامد و تداوم در داستانهای خود استفاده کردهاند؛ اما زمانپریشی در اثر دانشور نمود بیشتری داشته است و بیشتر از نوع گذشتهنگری است و عاملی که نزد هر دو سبب گستردگی زمان و درنگ در روایت شده است، توصیفات دقیق و جزئی و پرداختن به اموری است که در ارتباط دقیق با رخدادهای اصلی داستان نیستند.
Abstract The Moment of Honesty, written by Naval Sa'davi, one of the prominent Arab writers, and To Whom Should I Say Hello?, written by Simin Daneshvar, one of the great contemporary Persian writers, have employed narrative techniques to their aim. They have paid much attention to the element of time which makes the analysis of their work plausible through the recent theories of time, in particularly Gerard Genette's. Genette distinguishes the calendar time from the narrative time. In his theory of narrative time, he categorizes time to three aspects of order, continuity, and frequency. In this study, first, it is aimed to analyze Genette's theory through an analytic-inductive method. Then, the two stories are analyzed to understand that to what extent they have used the techniques of time in their narrative and how they differ on that. The results show that both female writers have employed the techniques of frequency and continuity. However, anachronism is more significant in Daneshvar's story, bearing more on flashback. Moreover, the extension of time and pauses in the narrative is due to the detail description of events which are not much related to the main events of the story.
خلاصه ماشینی:
کاربست نظريۀ زمان روايت ژرار ژنت در مجموعه داستان هاي لحظۀ صدق و به کي سلام کنم ؟ زهره قرباني مادواني ١ سميه آقابابائي 2 (دريافت : ١٣٩٨/٢/٨ پذيرش : ١٣٩٨/٣/٧) چکيده نوال سعداوي از بزرگ ترين داستان نويسان و رمان نويسان عرب ، در مجموعه داستان لحظۀ صدق و سيمين دانشور نويسندة برجستۀ معاصر فارسي در مجموعه داستان به کي سلام کنم ؟ از تکنيک هاي روايي بسياري در راستاي اهداف داستان نويسي خود استفاده کرده و از ميان ساخت مايه هاي روايي داستان ، به عنصر زمان بيش از هر چيز اهميت داده اند که تطبيق و تحليل آن را با نظريه هاي جديد روايي امکان پذير ميسازد.
نتايج حاصل از پژوهش ، بيانگر آن است که هر دو نويسندة زن از تکنيک هاي نظريۀ زمان همچون بسامد و تداوم در داستان هاي خود استفاده کرده اند؛ اما زمان پريشي در اثر دانشور نمود بيشتري داشته است و بيشتر از نوع گذشته نگري است و عاملي که نزد هر دو سبب گستردگي زمان و درنگ در روايت شده است ، توصيفات دقيق و جزئي و پرداختن به اموري است که در ارتباط دقيق با رخدادهاي اصلي داستان نيستند.
بهنام فر و همکاران در «بررسي زمانمند روايت در رمان سال مرگي بر اساس نظريۀ ژرار ژنت » به اين نتيجه رسيده اند که از ميان مؤلفه هاي روايت ، زمانمند بودن آن در رمان سال مرگي چشمگيرتر است و نويسنده براي بناي پيرنگ مورد نظر خود توالي خط زمان را برهم زده است .
Keywords: Narratology; Gerard Genette; Naval Sa'davi; Simin Daneshvar; The Moment of Honesty; To Whom Should I Say Hello; narrative time.