چکیده:
«سینما» هنری نوین است که هنرها و دانشهای پیشین را درهم آمیخته و آنها را با جذبة فراوان پیش روی مخاطبان قرار داده است. اندیشههای بازتاب یافته در آثار به جا مانده از گذشتة مشرق زمین و به خصوص ادبیات کلاسیک کشورمان نیز برخوردار از پیرنگی معنوی است. بازتاب مضامین عرفانیِ ادبیات کلاسیک در آثار سینمایی میتواند وسیلهای برای پیوند فرازمانی اندیشه و هنر ملّی باشد. در این پژوهش ضمن ارائة یک تقسیمبندی تاریخی- مضمونی به اختصار اندیشههای عرفانی و معنوی کارگردانهای سینمای کشورمان مرور میشود. سپس موانع ساخت فیلمهایی با مضامین عرفانیِ ادبیات کلاسیک در کشورمان بررسی و پیشنهادهایی برای استحکام ارتباط سینما با ادب کلاسیک ارائه میشود. این بررسی نشان میدهد میان اندیشههای روحانیِ بازتاب یافته در ادبیات کلاسیک عرفانی سرزمینمان با هنر سینما، پیوندی فرازمانی و تکاملّی برقرار نشده است. عوامل گوناگونی در این مسأله مؤثر بوده است که مهمترین آنها عبارتند از: نگاه مشکوک سیاست به طریقت در ایران، وجود دیدگاههای متفاوت و متضاد نسبت به اندیشهها و زندگی عارفان، گرایش مفاهیم عرفانی به ذهنیت و گریز آنها از عینیت، ضعف ابزاری سینمای ایران برای ساخت باورپذیر آثار خیالانگیز و مخالفت طیفهای کلاسیک و روشنفکری منتقدان سینمای ایران با ساخت آثار عرفانی.
Cinema is a modern art which has combined former arts and knowledge and has presented this to the audience with abundant attraction. Reflected thoughts in the past of eastern countries and especially classical literature of our country enjoy a spiritual theme. Reflection of mystical themes of classical literature in cinema works can be a means for linking thought with national art. In this research, in addition to presenting a historical-conceptual division, there is an abridged survey on mystical and spiritual thoughts of directors in our country and presented proposals for strengthening the relationship between cinema and classic literature. This study shows that there is no complementary and extraterrestrial linkage between spiritual thoughts of our past mystical literature and the art of cinema. Various factors influence this issue. The most important points are: suspicious look at politics to Sufism in iran،existence of different and controversial attitudes towards the thoughts and lives of mystics, attitudes of mystical concepts towards the mentality and their evasion from evidence, instrumental weakness of Iranian cinema for the plausible making of fantastic works and the opposition of classical and intellectual spectrums of the critics of Iranian cinema by making mystical works.
خلاصه ماشینی:
عوامل گوناگوني در اين مسأله مؤثر بوده است که مهم ترين آن ها عبارتند از: نگاه مشکوک سياست به طريقت در ايران ، وجود ديدگاه هاي متفاوت و متضــاد نســبت به انديشــه ها و زندگي عارفان ، گرايش مفاهيم عرفاني به ذهنيت و گريز آن ها از عينيت ، ضــعف ابزاري ســينماي ايران براي ســاخت باورپذير آثار خيال انگيز و مخالفت طيف هاي کلاسيک و روشنفکري منتقدان سينماي ايران با ساخت آثار عرفاني .
در گام نخســـتِ آن ، انواع پيرنگ هاي عرفاني فيلم هاي ســـينمايي کشـورمان در دو دورة تاريخي قبل و بعد از خرداد ١٣٧٦ (تحت عناوين عرفان در سـينماي جنگ ، معنويت گرا، روشـــنفکري و انتقادي- اجتماعي) به اختصـــار مورد بررســـي قرار ميگيرد و سپس در گام رهيافتي پژوهش ، موانع ساخت فيلم هاي عارفانه در سينماي ايران در دو بخشِ دلايل عام (موانع اقتباس از متون ادبي و تاريخي کهن ) و خاص (موانع اقتباس از متون عرفاني) تبيين ميشود.
١. پيشينۀ پژوهش با توجه به تنوع و گستردگي مطالعات انجام شده درخصوص رابطۀ سينما با مفاهيم ماورايي و عرفان ، مطالعات انجام شده را در ذيل سه عنوان کلي تقسيم بندي کرده ايم : الف - آثاري که به بررســي رابطۀ عرفان و ســينما پرداخته اند: «متافيزيک و ســينما» (اوحدي، ١٣٧٩)، «جســت وجو در مباني ســينماي ديني مبتني بر عرفان و فلســفۀ اســلامي» (شــاپوري، ١٣٨٠)، «متافيزيک ســـينما» (مهدي ارجمند، ١٣٧٥)، عرفان و ســـينماي امروز (رزازي فر، ١٣٧٧)، «عرفان و سينما» (پورمعيني، مصطفوي و مصطفوي، ١٣٩٣)، بررسي ساختاري و فرآيندي نسـبت عرفان و سـينما (يوسـف پور و اصـغرزاده ، ١٣٩٦)، حکمت سـينما (آويني، ١٣٨١، ١٣٨٧ الف و...