چکیده:
در کاوش محوطۀ شاهکوه سفالهای اسگرافیاتو به تعداد زیاد بههمراه کورۀ پخت سفال بهدست آمد؛ نمونه سفالهای اسگرافیاتو از محوطههایی همچون لمبسر و قلعۀ الموت نیز یافت شد. شباهتهای ظاهری همچون رنگ خمیره، فرم ظروف، آمیزه و ضخامت قطعات سفال سادۀ درون کوره با سفالهای اسگرافیاتو موجب شد تا احتمال داده شود سفالهای اسگرافیاتو نیز در این محوطه تهیه میشدند. در این پژوهش درمجموع 26 قطعه سفال اسگرافیاتو و ساده از 2 محوطۀ شاخص منطقۀ الموت جهت مقایسۀ ترکیبات خمیرۀ سفالها انتخاب شد. اهداف پژوهش عبارتنداز: شناسایی ترکیب شیمیایی سفالهای هر محوطه؛ دومین هدف درک تفاوتها یا شباهتهای ترکیبات هر محوطه و تلاش برای ارزیابی احتمال تولید سفالهای اسگرافیاتو منطقۀ الموت در شاهکوه است. پرسشهای این پژوهش عبارتنداز: ترکیبات شیمیایی سفالهای این محوطهها تا چه حد مشابه یا متمایز هستند و چند گروه متمایز براساس ترکیبات شیمیایی قابل شناسایی خواهد بود؟ چهمیزان از نمونههای اسگرافیاتو با نمونههای بدونلعاب همگروه خواهند بود و ارتباط بین گروهها را براساس بستر باستانشناسی-تاریخی چگونه میتوان تبیین کرد؟ نمونههای این پژوهش به کمک دستگاه PIXE در سازمان انرژی اتمی آزمایش شد و از نرمافزار GUPIX برای تجزیه و تحلیل طیفها استفاده شد. درمجموع 29 ترکیب در نمونهها ثبت شد. نتایج با نرمافزار SPSS, Dplot مطالعه شد. با نسبتگیری بین مقادیر ترکیبات شیمیایی سفالها سه گروه متمایز شناسایی شد. سفالهای داخل کوره در گروه نخست، سفالهای سطحی شاهکوه (جدیدترین دورۀ استقرار محوطه) در گروه دوم و سفالهای لمبسر در گروه سوم قرار گرفتند. نمونههای O38 بین گروه دوم و سوم مشترک بود. براساس این نتایج مشخص شد منبع خاک سفالهای بدونلعاب داخل کورۀ شاهکوه متمایز از سفالهای اسگرفیاتو است و در نتیجه احتمالاً محل ساخت سفالهای اسگرافیاتو در محوطۀ شاهکوه نبوده است. نکتۀ دوم تفاوت گروه دوم و سوم بهدلیل تغییر در منبع و کارگاه سفالگری در گذر زمان از دورۀ اول اسماعیلیه (پیش از حملۀ مغول به منطقه) و دورۀ دوم اسماعیلیه (پس از حملۀ مغول) است که احتمالاً ناشی از پیامدهای این حملات است.