چکیده:
کتابفی مناهج تحلیل الخطاب السردی اثر عمر عیلان در حوزۀ روایتپژوهی ساختارگرا با معرفی و تبیین نظریههای مختلف به خوانش انواع رویکردهای نقدی در متون پرداخته است. این جستار با بهره از شاخصهای نقد کتاب به بررسی این اثر میپردازد و ضمن بیان اثربخشی کتاب در مطالعات روایتپژوهی، مؤلفههای شکلی و محتوایی آن را موردنظر قرار میدهد. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، محتوا و مباحث مطرحشده در کتاب را بررسی میکند و در کنار نقد شکلی، به نقد محتوایی آن میپردازد تا میزان کارآمدی این اثر را برای بهرهمندی پژوهشگران ادبیات عربی روشن سازد. این کتاب با توجه به رویکردهای سهگانۀ خود در مطالعۀ روایتپژوهی متن و خوانش روانشناسی و جامعهشناسی متن به نظریات متنوع و متعددی اشاره دارد و اطلاعات مفید و گستردهای به خوانندگان ارائه میدهد، اما همین تنوع باعث شده است که گاه بهدلیل اختصارگویی، به همۀ جوانب یک دیدگاه و دستادوردهای آن پرداخته نشود. این کتاب خوانشی دوباره از رویکرد ساختارگراست، اما صرفاً توصیف و تبیین شاخصههای اجرایی کاربردی نظریهها و نه نقد همهجانبه و دقیق آن است.
The book "fi manahij al-khetabe al-srdi" by "Umar Eylan" has introduced and explained various theories in structural narratology and reviewed various critical approaches in the text. Using book critique indexes while expressing the book's effectiveness in narratology, the present article aims to review its form and content components as well. It uses a descriptive-analytical method to examine the content, topics, and discussed issues in this book. Subsequently, in addition to formal critique, the author criticizes its content to clarify this work's effectiveness for Arabic literature scholars. This book refers to various theories and provides useful and extensive information to the reader based on its threefold approaches in narratology, psychology, and sociology. This diversity has its restrictions as, for the sake of brevity, not all aspects of a particular approach and its attainments were addressed. This book is a re-reading of the structuralist approach, but it is merely a description and explanation of theories' practical features and not a comprehensive and accurate critique of them.
خلاصه ماشینی:
عمر عيلان به عنوان پژوهشــگر حوزة نقد ادبي در کتاب خود با عنوان في مناهج تحليل الخطاب الســـردي نقد نو يا به عبارتي رويکرد ســاختارگرايي در روايت پژوهي طبق مکتب اروپاييان و به طور خاص مکتب فرانسه را موردنظر قرار داده و به طرح انواع روش ها از مطالعۀ جامعه شناختي، روان شناختي و اسطوره شناسي پرداخته است .
ناظم يان نيز در مقاله اي با عنوان «نگاهي به کتاب النظرية البنائية في النقد الأدبي » (١٣٩٥) اين کتاب ارزشمند از صلاح فضل در حوزة نظريۀ ساختارگرايي در نقد ادبي را مورد ارزيابي قرار مي دهد و معتقد است با اينکه اين اثر از نخستين تلاش ها در معرفي رويکرد ساختارگرا در ميان تأليفات عربي است ، اما اکتفا به مباحث نظري از معايب آن محسوب مي شود.
نويسنده در مقدمه به اسامي نظريه پردازان مذکور در فصل هاي مختلف کتاب اشاره و همچنين ذکر ميکند که از گريماس صــحبت نخواهد شــد؛ هرچند که معتقد اســت وي به عنوان يکي از چهره هاي برجستۀ نقد جديد در فرانسه و به ويژه نشانه شناسي روايت مطرح است و نظريۀ وي در مواردي مانند الگوي مربع نشـــانه شـــناختي يا الگوي کنشـــي قابليت تطبيق در روايت پژوهي را دارد، اما معتقداست اين نظريه اغلب در داستان کوتاه و داستان هاي عامه تطبيق شده و هنوز در متون روايتي به کاربسته نشده است (عيلان ، ٢٠٠٨، ص .