چکیده:
کتاب «ابوالعلاء معرّی در بوتۀ نقد ادب تطبیقی» اثر نرجس توحیدیفر نویسندة معاصر ایرانی است. مؤلف در این اثر تطبیقی، به بررسی اندیشۀ ابوالعلاء معرّی و تطبیق آن با افکار اپیکور، شوپنهاور، نیچه، دانته و صادق هدایت میپـردازد. هدف مقالۀ حاضر که با روش توصیفی ـ تحلیلی نوشته شده، نقد و بررسی جنبههای گوناگون شکلی و محتوایی این کتاب است. یافتههای پژوهش بیانگـر این است که نویسنده، اثر خود را با قلمی سلیس و روان و با بهرهگیری از یک زبان علمی و منطقی به رشتۀ تحریر در آورده است. وی مطالب باارزشی را در اختیار مخاطب قرار داده و به ارائۀ تحلیلهای خوب و سودمندی اقدام کرده است. بیان وجوه تشابه و تفاوت بین اندیشههای شخصیّتهای مطرح شده در کتاب بر جایگاه و اهمیت آن بهویژه بر جنبۀ پژوهشی اثر افزوده و آن را بهنوبۀ خود، متناسب با نیازهای جامعۀ علمی و ادبی معاصر قرار داده است. از سوی دیگر، برخی از نارساییهای نگارشی، ویرایشی و محتوایی در این کتاب دیده میشود که رفع این موارد میتوانـد بر ارزش و سودمندی آن بیفزاید.
Abstract The book "Abu al-Ala al-Maarri in the Critique of comparative literature" is the work of Narjes Tawhidifar, a contemporary Iranian author. In this comparative work, the author examines the thought of Abu al-Ala Maari and its application to the thoughts of Epicurus, Schopenhauer, Nietzsche, Dante, and Sadegh Hedayat. The purpose of this paper, which is written in a descriptive-analytical method, is to critique the various aspects of the book's form and content. The results of the research indicate that the author has written her work in a smooth and fluent pen and using a scientific and logical language. She has provided valuable material to the audience and provided good and useful analysis. The expression of the similarities and differences between the ideas of the characters in the book has added to its position and importance, especially on the research aspect of the work and It, in turn, has adapted it to the needs of contemporary scientific and literary society .On the other hand, there are some writing, editing, and content failures in this book that can add value to their value and usefulness.
خلاصه ماشینی:
نگارندة اين مقاله قصد دارد به نقد و بررسي جنبه هاي گوناگون شکلي و محتوايي اين کتاب بپـردازد تا بتواند با هم فکري و تبادل انديشه با نويسندة اثر در زمينۀ ادبيات تطبيقي به صـورت عـام و دربارة افکار معري به صورت خاص گام بردارد؛ زيرا «يکي از مهم تـرين اهـداف نقـد تبـادل انديشه و نيز کمک به نويسنده براي تصحيح خطاهايش است » (سـلطاني ١٣٨٨: ٤).
٤. ٢ ميزان مطابقت اثر با سرفصل هاي مصوب باتوجه به اين که رشتۀ زبان و ادبيات عربي در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي سه مقطـع کارشناسي، کارشناسي ارشد، و دکتري تخصصي دارد و نيز نظر به اين که اثـر حاضـر از ايـن ظرفيت برخوردار است که با سرفصل هاي اين سه مقطع تطبيق داده شـود، بنـابراين ، مطالـب عنوان بالا در سه بخش زير بررسي ميشود.
در عنوان روي جلد کتاب ، نگارش «ابوالعلاء معري» به صـورت بزرگ و برجسته و «در بوتۀ نقد ادب تطبيقي» با اندازة کوچک ، بيـان گـر ميـزان پـرداختن نويسنده به اين دو بخش از مطالب کتاب است ؛ بدين صورت که وي بخش بـيش تـري از مطالب کتاب (چهار فصل در ١٤٤ صفحه ) را به ابوالعلاء معري اختصاص داده است و در آن از زمانه ، زندگي، فلسفۀ علائي، فلسفۀ عملي زنـدگي معـري، ديـوان لـزوم مـا لايلـزم ، اعتقادات ديني، و نيز ديدگاه هاي وي دربارة ايمان به خدا، معاد، اديـان ، و مـذاهب سـخن به ميان آورده است و در بخش کم تري (يک فصل در ٦٣ صفحه )، به تطبيق انديشۀ معـري با افکار ساير انديشمندان جهان ازجمله اپيکور، شوپنهاور، نيچه ، دانتـه ، و صـادق هـدايت پرداخته است .