چکیده:
داستایفسکی در آثار خود به انعکاس تجربههای دینیاش میپردازد و غالب آرای اعتقادی و ایدئولوژیک خود را در آنها شرح میدهد. تجربة دینی انواع گوناگونی دارد، اما نگاهی به رمانهای «جنایت و مکافات» و «برادران کارامازوف» نشان میدهد که داستایفسکی تنها به نوع تفسیری آن علاقه داشته است. تجربۀ تفسیری او به واسطۀ دو عامل بیرونی (دعوت از جانب پدربزرگ و راهبان به مسیحیت) و درونی (خلوت با خود در زندان در جوانی) ایجاد شده بود. او این تجربۀ تفسیری را ابتدا به صورت تقلیدی و سنتی آموخته بود، اما در مرحلۀ بعدی آن را به صورت بازنمایی اندیشههای انتقادی و چالشی نشان داد. هدف داستایفسکی، تخریبی و برآمده از عقدههای روانی نبود، بلکه برای بهبود شرایط اعتقادی و دینی مردم، چنین نقدهایی را روا میدانست. این مقاله با استناد به منابع کتابخانهای و روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده و در آن به این مسألۀ اساسی پرداختهشده است که سیر تطور تجربیات دینی داستایفسکی در رمانهای مذکور به چه ترتیب بوده است
In his works, Dostoevsky reflects on his religious experiences and describes most of his doctrinal and ideological views in them. Thus, the subjects the author deals with, as well as the characters he creates, are all used to explain his religious beliefs. Religious experience comes in many forms, but a look at the novels Crime and Punishment and The Karamazov Brothers shows that Dostoevsky was only interested in its interpretive nature. His interpretive experience was created by two external factors (invitation to Christianity by his grandfather and monks) and internal (solitude with himself in prison in his youth). He first learned this interpretive experience in an imitative and traditional way, but later demonstrated it in the form of representations of critical and challenging ideas. He visibly recognized the shortcomings of the church as the main institution of religion in Russia, and based on his interpretive experience, addressed them in the language of a figure named Pavlovich. Dostoevsky's goal was not destructive and stemming from psychological entanglements, but to justify such criticisms in order to improve the beliefs and religious conditions of the people. This article has been compiled with reference to library sources and descriptive-analytical method and it deals with the basic issue of how Dostoevsky's religious experiences evolved in the mentioned novels. The main question of the research is what is the most important religious experience of Dostoevsky in these two novels?
خلاصه ماشینی:
تجربۀ ديني انواع گوناگوني دارد، اما نگاهي به رمان هاي «جنايت و مکافات » و «برادران کارامازوف » نشان ميدهد که داستايفسکي تنها به نوع تفسيري آن علاقه داشته است .
تجربه به اين معنا در برابر معلومات پيشين است (خادمي، ١٣٨٠: ٢١٨)، اما تجربۀ ديني (Religious experience) عليرغم اينکه يکي از مهم ترين مباحث فلسفۀ دين است ، در ساير رشته هاي علمي همچون روانشناسي دين ، پديدارشناسي دين ، تاريخ اديان ، مطالعۀ تطبيقي اديان و معرفت شناسي اديان از زواياي گوناگون طرح شده است .
(قائمينيا، ١٣٨١: ٢٣-٢٢) تاکنون دسته بنديهاي متنوعي از تجربه هاي ديني ارائه شده است ، اما آراي ديويس در اين زمينه اعتبار بيشتري دارد.
اين موضوع از دو جنبه قابل استناد و تحليل است : اول آنکه زندگي او با آموزه هاي ديني به لحاظ خانوادگي شروع ميشود و دوم آنکه در دوران زندان و کار اجباري، اصلي - ترين کتابي که به همراه داشت ، کتاب مقدس بوده است .
نويسنده با خلق اين شخصيت ، سعي ميکند تجربه هاي تفسيري خود را از زبان او بازگو کند و به مخاطبانش اعلام کند که حضور زوسيما در دير و رسيدن به کمال معنوي به عنوان يک تقابل در برابر کليسا و راهبان مرائي مطرح شده است .
داستايفسکي در آيينۀ رمان هاي خود به اين اصل اشاره ميکند که با حضور در کنج عزلت و ابراز توبه و ندامت از کرده هاي پيشين ، راهي براي کسب تجربۀ ديني دانسته شده است .