چکیده:
اهمیت وجود حکومت و حاکم در جوامع بشری از این جهت حائز اهمیت است که انسان یک موجود اجتماعی است و اصولا دوست دارد با همنوعان خود تعامل داشته باشد تا به این رابطه به سعادت و کمال برسد. پس حکومت از لوازم سعادت بشری است، زیرا اجتماع بدون حکومت موجب هرج و مرج میشود استعدادها در آن شکوفا نمیشوند علوم و فنون بشر در آن توسعه نمییابد. در طول تاریخ حکومتهای مختلفی آمده و رفتهاند که اکثر آنها مایه فساد بشر بودهاند. به این ترتیب همانطور که امام خمینی (ره) در کتاب کشف الاسرار اشاره میکند هیچ یک از حکومتهای به اصطلاح اسلامی به جز دوران پیامبر (صلی الله علیه وسلّم) و حضرت علی (رضی الله عنه) عادلانه و بر طبق حق نبودهاند. و از نظر اهل سنت به جز حکومت پیامبر (ص) و دوران خلفای راشدین و عمر بن عبدالعزیز (رض) بر حق نبودهاند. بنابراین در این مقاله سعی شده است با تکیه بر منابع اسنادی و کتابخانهای، فریقین (شیعه و سنی) را به همزیستی با دید تسامح توصیه و با واکاوی منابع معتبر فقهی به بررسی و رفع ابهام از تفاوتهای ساختاری در اصول دین از منظر مورد بحث در این مقاله پرداخته و با کم اهمیت شمردن اختلافات جزئی در فروعیات سعی گردیده است به این نتیجه رهنمون گردد که اگر تفاوتی باشد با تحقیق و بررسی کامل بر آن قضاوت کنند، و با سعۀ صدر با هم تعامل داشته و اسلام را چنانچه هست به جهانیان معرفی نمایند. از نظر اسلام مردم نه اینکه حق دارند از حکام خود انتقاد کنند و آنها را نصیحت نمایند و از انحرافشان جلوگیری کنند. بلکه این کار بر آنان یک واجب و فریضه است. زیرا آنها هم با دیگر مسلمانان تفاوتی ندارند، و مافوق اندرز و امر به معروف ونهی از منکر نیستند و دیگران هم منزلتشان کمتر از اندرز آنها نیست.
خلاصه ماشینی:
کليدواژه: قلمرو، حکم ، حکومت ، حاکم ، فرقين مقدمه وقتيکه انسان به دقت قوانين قرآن کريم را اعم از نظام حکومتي و قانون جزايي و معاملاتي و نظام مالي و سياست خارجي را مورد بررسي قرار ميدهد، برايش روشن ميگردد که قرآن کريم به ذکر احکام و مسائل جزئي که برحسب اختلاف اوضاع و احوال و زمان اختلاف پيدا مينمايد، توجهي نکرده است ، بلکه تنها به بيان اصول و قواعد کلي اکتفا کرده است که کمتر اتفاق ميافتد ملتي با ملتي ديگر در آنها اختلاف داشته باشد.
(نساء/٥٩) شيخ محمده در تفسير اولي الامر ميگويد: مقصود ازاولي الامر جماعت اهل حل و عقد ازمسلمانان است ، که عبارتند ،از امراء، حاکمان، علما، فرماندهان لشکر، و ساير روساء و مردان صاحب نفوذ ويا شخصيت و مقامهاي هستند که به هنگام بروز مشکلات و احتياج ويا تصميم گيري براي مصلحت عمومي مردم به آنها مراجعه مي د نمايند، اين گونه افراد و شخصيتها هرگاه بريک امر يا يک حکم اتفاق نظر پيدا کردند، بر مسلمانان واجب است که در اين امر از ايشان اطاعت کنند، مشروط به اينکه اين اشخاص، از مامسلمانان باشند و با دستورات خدا و سنت متواتر حضرت رسول مخالفت نورزند و بدون اکراه و اجبار و با آزادي کامل به بحث بپردازند و بريک موضوع اتفاق نمايند، و مسئله اي که برآن اتفاق حاصل ميشود ، جزو مصالح عمومي و اجتماعي باشد که حق دارد درباره آن به بحث وبررسي بپردازند و نظر خود را اعمال نمايند، و نبايد جز عقايد و عبادات باشد.