چکیده:
در این مقاله ضمن بررسی سیر تحولات شهروندی از دوره یونان ، امپراطوری
روم، دوره قرون وسطی ، شهروندی مدرن در نهایت به شهروندی جهان وطنی
بعنوان یکی ازآخرین تحولات شهروندی پرداخته شده است. هرچند شهروندی
در هر دوره ای با مشکلات و چالش هایی مواجه بوده اما شهروندی در عصر
کنونی نیز بدون چالش نیست . از جمله این چالش ها ، فقر وگرسنگی و قحطی
گسترده در خیلی از کشورهای جهان است .در این راستا تقویت سازو کارهای
موثر بین المللی از جمله سازمانهان های وابسته به سازمان ملل که در حوزه
اقتصادی واجتماعی فعالیت دارند و نیز کمک کشورهای ثروتمند به کشورهای
فقیر در چارچوب سازمان ملل متحد به عنوان راهکاری کوتاه و میان مدت
می باشد اما راه حل دراز مدت دموکراتیک شدن و دارا شدن صلاحیتها و
اختیارات موثر سازمان ملل و نهادهای وابسته (در قالب فدرالیسم جهانی که
شهروندان در آن تصمیم گیر و سیاستگذار بوده و از حق مشارکت سیاسی در
تعیین سرنوشت جهان برخوردار شوند )می باشد که در قبال شهروندان جهانی
و مشکلات آنها از جمله فقر پاسخگو باشد . ضمن اینکه دیگر چالش های
شهروندی جهان وطنی چ ون مسائل زیست محیطی و اکولوژیکی ، چالش های
سلاح های هسته ای نیز بدون فرض وجودی چنین سیستمی دشوار خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
در اين راستا تقويت سازو کارهـاي موثر بين المللي از جمله سازمانهان هاي وابسته به سـازمان ملـل کـه در حـوزه اقتصادي واجتماعي فعاليت دارند و نيز کمک کشورهاي ثروتمند به کشورهاي فقير در چارچوب سازمان ملل متحد به عنوان راهکـاري کوتـاه و ميـان مـدت مي باشد اما راه حـل دراز مـدت دموکراتيـک شـدن و دارا شـدن صـلاحيتها و اختيارات موثر سازمان ملل و نهادهاي وابسته (در قالب فدراليـسم جهـاني کـه شهروندان در آن تصميم گير و سياستگذار بوده و از حق مشارکت سياسـي در تعيين سرنوشت جهان برخوردار شوند)مي باشد که در قبال شهروندان جهـاني و مشکلات آنها از جمله فقر پاسخگو باشد.
اساسي است : ١ـ حق بر حمايت ديپلماتيک ٢ـ مسئوليت دولت نسبت به ساير دولتها در قبال قصور در انجام تکاليف خود مبني بـر امتنـاع از برخـي اعمـال اشـتباه ارتکـابي توسـط يکـي از اتبـاع خـود در فراتـر از سرزمين هاي ملي 1 ٣ـ پذيرش دولتي اتباع خود ٤ـ گفته مي شود تابعيت ، اهميت دادن بـه وفـاداري اسـت و يکـي از واقعيـت هـاي اصولي وفاداري ، تکليف به انجام خدمت نظامي براي دولت متبوع است .
در واکنش به اين توسـعه هـا، نظريـه پـردازان سياسي و فعالين اجتماعي مفهوم شهروندي جهان وطني را براي به چالش کشيدن ايـن ايده به کار برده اند که مسئوليت اوليه دولت ، ارتقاء رفاه شـهروندان خـودش مـي باشـد.
ايـن برداشت بيانگر آن است کـه «نـوع انـساني مـي توانـد بـه صـورت تـدريجي از طريـق شکل گيري حقوق جهاني وطني (تـضمين کننـده حقـوق بـشر) بـه قـانون اساسـي کـه شهروندي جهان را محقق مي سازد نزديک تر مي شود.