چکیده:
محوطه باستانی کهنک از جمله محوطه های اسلامی مهم در استان خراسان جنوبی است که ضعف الگوهای زیست محیطی و محدودیت های اقلیمی در شرق ایران، خصوصا کمبود منابع آبی، موجب عدم شکل گیری محوطه ها و سکونت گاه های پرجمعیت و وسیع در این منطقه شده است. به همین دلیل، این محوطه در مطالعات باستان شناسی شرق کشور و ارتباطات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بین مناطق شمالی (خراسان) و جنوبی (منطقه سیستان) که در مسیر راه ارتباطی مهمی قرار دارد، از اهمیت بسیار برخودار است. مسیرهای اصلی از عوامل مهم در مکان گزینی گروه های انسانی در طول تاریخ بوده است و این امر در مناطقی بیشتر تاثیرگذار بوده که زیست بوم هایش در مجاورت مسیرهای اصلی تجاری و شاهراه های ارتباطی قرار گرفته بوده اند. محوطه کهنک سربیشه به عنوان محلی برای فعالیت های آموزشی گروه باستان شناسی دانشگاه بیرجند درنظر گرفته شده و از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۳۹۷ ه.ش. به مدت شش فصل و به طور مستمر فعالیت کاوش در این محوطه تداوم داشته است. در این تحقیق، به معرفی فصل چهارم کاوش و یافته های کشف شده از آن پرداخته می شود که با هدف شناسایی و خواناسازی فضاهای معماری موسوم به «قلعه کهنک» در قسمت شرقی این محوطه در زمستان ۱۳۹۵ انجام شد. محوطه کهنک با توجه به داده های سطحی و کاوش های صورت گرفته، متعلق به قرون سوم و چهارم هجری قمری تا دوره تیموری است و بیشترین داده های به دست آمده اش را سفال و سازه های معماری مربوط به قرون میانه اسلامی دربر می گیرند. سازه های معماری یافت شده در این فصل از کاوش، عمدتا سازه های مربوط به فضاهای معماری قلعه اند. این مقاله ضمن معرفی محوطه کهنک ، به توصیف و تحلیل داده های به دست آمده از چهارمین فصل کاوش این محوطه می پردازد. پژوهش حاضر، بر اساس روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تاریخی-فرهنگی بوده و روش کار در این تحقیق به صورت میدانی و کتابخانه ای است. پرسش های پژوهش عبارتنداز: ۱- فضاهای معماری کاوش شده قلعه کهنک از چه نقشه ای برخوردار است؟ ۲- آیا تاثیر فرهنگ های مجاور را در سفال محوطه کهنک می توان دید؟ فرضیه های پژوهش عبارتند از: ۱- قلعه کهنک با توجه به کاوش های انجام شده دارای نقشه ای نسبتا مدور و فضاهای معماری محدود با اطاق هایی مربع شکل است. ۲- محوطه کهنک به دلیل قرارگیری در مسیر ارتباطی مهمی که از شمال به جنوب در امتداد است، تحت تاثیر مناطق همجوار است؛ به طوری که سفال سبک نیشابور، از جمله سفال های شاخص قرون اولیه این محوطه است.
خلاصه ماشینی:
از پژوهشهایی که تاکنون در مورد محوطۀ کَهنِک صورت گرفته میتوان به مقالهای با عنوان «برونداد اولین فصل کاوشهای باستانشناسی محوطۀ کهنگ سربیشه» (زارعی، 1394)، «گزارش فصل دوم کاوش باستانشناختی محوطۀ کَهنِک شهرستان سربیشه» در دومین همایش ملی باستانشناسی ایران (فرجامی و محمودینسب، 1394الف)، «کاوش باستانشناختی محوطۀ کَهنِک سربیشه، بررسی، شناخت و حفاظت پیشگیرانه در کاوش باستانشناسی محوطۀ تاریخی کَهنِک سربیشه، خراسان جنوبی» در دوازدهمین همایش دوسالانۀ حفاظت و مرمت (فرجامی و همکاران، 1395)، «مقایسۀ تطبیقی نقوش سفالینههای محوطۀ کَهنِک شهرستان سربیشه با نقوش سنتی گلیم و قالیچههای ذهنیباف معاصر این شهرستان در استان خراسان جنوبی» (انوریمقدم و همکاران، 1398) و کتاب بررسی باستانشناختی شهرستان سربیشه (فرجامی، 1396)، اشاره کرد.
نقوش این سفالها قابلمقایسه با نمونۀ سفالهای بهدستآمده از قلعهکوه قاین (سروش، 1387 و فرجامی، 1388)، شهر قدیم قاین (سروش، 1385؛ لبافخانیکی، 1387)، شهربلقیس اسفراین (کمالهاشمی، 1390: 257 و 258)، محوطۀ مالین باخرز (خدادوست، 1391)، شهر کهن جیرفت (چوبک، 1391: 102)، محوطۀ طبس مسینا (صدیقیان، 1394: 445)، محوطههای چشمهشاه، حسینآباد دهدار و کلاتک بلوک شهرستان جیرفت (نخعی و همکاران، 1395: 6)، محوطۀ خیرآباد حلوان (محمودینسب، 1397: 1816) و محوطۀ قلعهکهنه حلوان است (همان: 1906).
سفال کتیبهدار بهدستآمده از کَهنِک که مربوط به قرون اولیۀ اسلامی است، قابلمقایسه با سفالهای منقوش نیشابور (Watson, 2004: 206؛ کیانی و کریمی، 1364: 111)، شهر بلقیس اسفراین (زارعی و همکاران، 1395: 65؛ کمالهاشمی، 1390: 265 و 266)، سفالهای سیستان (عطایی و همکاران، 1391: 82)، شهر کهن جیرفت (چوبک، 1391: 106-105)، سفالهای مکران جنوبی (موسویحاجی و همکاران، 1392: 130)، شهر قدیم قاین (یوسفی، 1386ب)، محوطۀ خیرآباد حلوان (محمودینسب، 1397: 1816 و 1874) و محوطۀ قلعهکهنه حلوان است (همان: 1906).