چکیده:
این پژوهش روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان را از منظر سازه انگاری الکساندر ونت بررسی می کند و سوال اصلی این است که چه عواملی از سال 2000 تا 2019 م موجب همگرایی و واگرایی در این روابط شده و چه پیامدهایی به دنبال داشته است؟ هدف پژوهش بررسی مولفه های هویت ساز موثر بر روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان است و روش گردآوری داده ها نیز تفسیری می باشد . نتیجه گیری این پژوهش این است که واگرایی و همگرایی در مناسبات دو کشور امر ثابتی نیست و مطابق شرایط زمانی و مکانی تغییر می کند ، بطوریکه واگرایی به همگرایی و همگرایی به واگرایی تبدیل می گردد . به عبارتی عوامل مادی و معنایی، تاثیر یکسانی بر روابط دوکشور نداشته و در یک شرایط زمانی و مکانی خاص سبب همگرایی و در شرایط زمانی و مکانی دیگر سبب واگرایی دوکشور می گردند .
Peyman aleagha[1] reza khorasani [2] Abstract This research explains the relations between the Islamic Republic of Iran and the Republic of Azerbaijan from the point of view of Alexander Wendt constructivism theory and the main question is: what factors led to convergence and divergence in these relations from 2000 to 2019 and what were the consequences? The purpose of this study is to investigate the components of identity that affect the relations between Iran and Azerbaijan. The method of data collection is interpretive. The results of this study is that divergence and convergence in the relations between the two countries is not a fixed thing and changes according to temporal and spatial conditions so that divergence becomes convergence, and vice versa. In other words, material and semantic factors do not have the same effect on the relations between the two countries and in a specific time and place cause convergence and in other time and place causes divergence between the two countries [1] MA in Political Science, Department of Political Science, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran, email: peyman59abc@gmail.com [2] Assistant Professor, Department of Political Science, Faculty of Economics and Political Science, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran, Reza.khorasanie@gmail.com
خلاصه ماشینی:
اما در عین حال این روابط با موانع و عوامل بازدارندهای مانند ادامه اختلافها در مورد تعیین رژیم حقوقی دریای خزر، روابط جمهوری آذربایجان با آمریکا و رژیم اسرائیل و نیز گرایشات فکری- سیاسی برخی جریانهای اسلام گرا در آذربایجان به جمهوری اسلامی روبرو است که با نقش جمهوری اسلامی ایران در ایجاد صلح و رفع مناقشات منطقهای و تلاش جهت بسط و گسترش همکاریهای دو جانبه و همکاریهای منطقهای به عنوان اهداف و منافع ملی ایران در تعارض است.
این تحقیق با رویکرد سازه انگارانه بر ابعاد اجتماعی، فرهنگی و هویتی روابط بینالملل تأکید دارد و زمینههای واگرایی و همگرایی روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان را با توجه به این چارچوب و اهمیت هنجارها، قواعد و زبان در سطح اجتماعی تحلیل میکند.
نکته حائز اهمیت آن است که در مناسبات دو کشور ایران و آذربایجان براساس چهارچوب سازه گرایی الکساندر ونت منافع امری ثابت نیست و منافع براساس تعامل ساختار و کارگزار از طریق عوامل تنظیم کننده که محدود کننده میباشند و عوامل تکوین کننده که آزاد کننده میباشد شکل میگیرد لذا نمیتوان بیان داشت که این مولفههای هویت ساز همواره سبب نزدیکی و یا همیشه موجب دوری مناسبات این دو کشور شده است بلکه در روابط این دو کشور از دیالکتیک همگرایی و واگرایی میتوان سخن گفت.