چکیده:
از نظر نئولیبرالهایی همچون فریدریش فون هایک فرا رفتن انسان از یک موجود وحشی و دست یافتن وی به تمدن، بیشتر در سایه «اخلاق و سنت» و نه عقل امکانپذیر است. در نگرش این جریان فکری- سیاسی تمدن در سایه تشکیل سنت یا سنتهای مناسب به وجود میآید. ارزشهای اخلاقی درونمایه اصلی سنت و موجد نظمی است که دوام و بقای جامعه به آن بستگی دارد. سوال و هدف محوری این نوشتار این است که از نئولیبرالها بخصوص هایک، انسان شناسی چه تاثیراتی بر اندیشه سیاسی گذاشته است؟ از نظر این متفکر، نظام گسترده موجود در جوامع متمدن امروزی محصول طراحی آگاهانه هیچ متفکری نیست، بلکه نتیجه پیروی غیرعامدانه از برخی اعمال و عادتهای سنتی و به طور عمده، اخلاقی است. فون هایک با بازاندیشی مبانی اصلی لیبرالیسم همچون عقل گرایی و علم گرایی، شاخصهایی نوین از انسان همچون غیرقابل پیش بینی، نسبی گرایی در ارزشها، آینده نامعلوم، دولت حداقلی و غیر اخلاقی و....ترسیم مینماید.
Ali taherkhani[1] Jafar khalafi[2] According to neoliberals such as Friedrich von Hayek, it is possible for man to escape from a savage being and to achieve civilization more in the shadow of "morality and tradition" than in reason. In the view of this intellectual-political current, civilization arises in the shadow of the formation of appropriate traditions. Moral values are the main theme of tradition and create the order on which the survival of society depends. The central question and purpose of this article is how the neoliberals, especially Hayek, have influenced political thought? According to him, the extensive existing system of civilized societies is not the product of the conscious design of any thinker, however, it is the result of inadvertent adherence to certain traditional and mainly moral practices and habits. By rethinking the basic principles of liberalism, such as rationalism and scientism, von Hayek draws new indicators of man such as unpredictability, relativism in values, the unknown future, and the minimal and immoral state. [1]-Faculty member, Payame Noor University, Abhar Center (Zanjan Province), Iran: Corresponding author [2] -PhD in Political Science (Political Thought), Faculty of Law and Political Science, Takestan Branch, Islamic Azad University, Qazvin, Iran, Corresponding Author
خلاصه ماشینی:
سوال و هدف محوری این نوشتار این است که از نئولیبرالها بخصوص هایک، انسان شناسی چه تاثیراتی بر اندیشه سیاسی گذاشته است؟ از نظر این متفکر، نظام گسترده موجود در جوامع متمدن امروزی محصول طراحی آگاهانه هیچ متفکری نیست، بلکه نتیجه پیروی غیرعامدانه از برخی اعمال و عادتهای سنتی و به طور عمده، اخلاقی است.
- غنی نژاد (1389) در کتابی تحت عنوان «درباره هایک» معتقد است که هایک در فلسفه همانند کانت بر این باور است که نظم عالم خارج ناشی از فعالیت خلاق ذهن انسان است.
(Barry,1979:50-52) براساس نظر هایک ذهن انسان نوعی استقلال دارد و چون از لحاظ فلسفی در حوزه اندیشه موضع استعلایی و برینی وجود ندارد از لحاظ اجتماعی نیز رسیدن به چنین موضعی ممکن نیست.
(لسناف، 1380 : 289) هايک با وضع نظر گذرگاهها سعی بر این دارد تا شناخت آدمي را که مرتبط با ذهن او و جهان بيرون شکل ميگيرد، نشان دهد؛ که داراي خصلتي متافيزيکي نمیتواند باشد و برگرفته از مواجهه انسان با طبيعت است و از سوي ديگر داراي ويژگيهاي زير است: - معرفت بين افراد پراکنده است.
بررسی شناخت شناسي تکاملي در اندیشه هایک انديشه و دستگاه معرفت شناختي هايک به نوعي متأثر از آراء و افکار «چارلز داروين 1 » نيز هست، به گونهاي که او خود اذعان داشت که بين انديشههاي او و نظريات داروین شباهت و نزديکي وجود دارد.
یکی دیگر از انتقادات وارده بر اندیشه هایک در این مقاله، انتقاد در مورد بحث نظم خودانگیختگی میباشد، هايک فرض اصلي خود را در مفهوم نظم خودجوش بر وجود محتوم نظم گذارده است و پس آنگاه آن را خودانگيخته خوانده است.