چکیده:
اسب در آدبیات فارسی و فرهنگ ایرانی جایگاهی ویژه دارد. در متون اوستا و ادبیات باستانی
ایران از اسب به نیکی یاد شده است. شاعران، عارفان، نکتهپردازان و خردمندان، پادشاهان و
امیران، گردان و دلاوران، دهقانان و کارورزان ایرانی و دینآوران بزرگ آن را مظهر خوشبختی
و رستگاری و فراست و تیزهوشی دانستهاند. حضور اسب در فرهنگ و تاریخ کهن ایران در
جلوههای گوناگون متجلی است. که بیشتر کتیبهها،سنگ نبشتهها، الواح سیمین و زرین دورهی
هخامنشی گواه اهمیّت و توجّه خاص به این حیوان زیبای اساطیری است و در کتیبه های گلی
دورهی داریوش نیز نام اسبهای عالی کشور ایران عنوان شده است. اسب همچنین در فرهنگ
اسلامی نیز مقام و جایگاه ویژهای دارد. در روایات حماسی و اساطیر و افسانه های کهنی که
متضمن ماجرای قهرمان و حوادث فراروی اوست اسب پرکاربردترین نمادینهی جانوری است که
سثل همهی، عناصر غبراتساتی جهان اساطیر، صاحب هویت انسانی شده است و تملدینگی آن را
تنها باید در ارتباط با متون کهن بررسی کرد. به جهت نقش این حیوان در تکامل نقش قهرمان.
جایگاه اسبهای نمادین و افسانه ای در روایات زندگی قهرمانان اساطیری که در فرهنگها و اقوام
مختلف، نمونههای کم و بیش مشابه بسیاری برای آنها یافت میشود همیشه مد نظر بوده است.
خلاصه ماشینی:
com ١- مقدمه «اسب » که آن را نمادي از نجابت و زيبايي ذکر نموده اند يکي از پر نقش ترين و اصيل ترين حيوانات اهلي در دنياي پيش از اسلام ، اساطير ايران باستان ، متون کهن ديني ، شاهنامه ، دوره هاي تاريخي و آثار به جا مانده از آن دوران است و داراي نقشي بسيار حياتي و ارزشمند بوده که همواره مورد ستايش قرار مي گرفت و غير از استفاده رايج آن مانند حمل و نقل و شکار، کارکردهاي آييني ، اقتصادي ، رزمي ، بزمي ، تزييني و تشريفاتي نيز داشته است .
اين را بايد متذکّر شد که قرباني کردن اسب در آيين اول ايرانيان يعني دين زرتشت و در دين اسلام آزاد نبوده و اين حيوان نجيب از سوي حضرت محمد (ص ) مکروه اعلام شد تا نسل اين حيوان گران قدر به انقراض کشيده نشود، پس به گواه تاريخ بدون هيچ ترديدي خاستگاه اين چهارپاي برازنده ايران بزرگ و يا ايرانويچ يا سرزمين موعود بوده است که محدود از شمال به کناره هاي درياچه آرال ، از خاور به دامنه پامير و ماوراءالنهر و از جنوب به کرانه هاي خليج هميشه فارس تا شمال آفريقا و از باختر به ميان رودان (بين النهرين ) تا سرزمين بيزانس بوده است تا آن جا که مي گويند در سراسر جهان نمي توان اسبي يافت که خون اسب ايراني در رگ هايش روان نباشد، که اين مدعا دور از ذهن نيست چون در اوستا در گاتاهاي زردشت در اشتردگات فرگرد ١٧ آمده : از تو مي پرسم اي خدا آيا ده ماديان ، يک شتر و يک نريان که وعده شده به من خواهد رسيد؟ دراهنووگات فرگرد ١٩ آمده از آن تو بود نيروي آفريننده ستوران باز در فرگرد ١١ خداوند دهقان ستور پرور را براي غم خواري تو مقرر داشت .