چکیده:
دیو موجودی اسطورهای – افسانهای در قصّههای عامیانۀ ایرانی است که در باورهای اساطیری ریشه دارد و پرورشیافتۀ اندیشه و خیال عامّه است. دیوها روزگاری در شمار خدایان هند و ایرانی بودهاند، امّا رفتهرفته در باور ایرانیان تنزّل یافتهاند. جنبۀ دوگانۀ برخورد با دیو در ناخودآگاه جمعی مردم تأثیر داشته و شخصیّت دیو را در افسانهها و باورهای مردمی دوگانه یا چندگانه ساخته است. از این روی ریشۀ دوگانگی یا چندگانگی شخصیّت دیوان را باید در باورهای اساطیری مختلف، جنسیّت و نوع آنها جست. این پژوهش شخصیّت و کنش دیو را از جنبههای مختلف در مجموعۀ چهار جلدی قصّههای ایرانی به شیوۀ توصیفی - تحلیلی کاویدهاست. یافتهها نشان میدهد، دیوها با ویژگیهای مختلفی در قصّهها ظاهر میشوند و شخصیّت آنان همواره ثابت نیست و در قصّههای ایرانی کارکردهای متفاوتی دارند که این کارکردها به ترتیب بسامد عبارتند از: مخرّب، سازنده، منفعل و متغییّر. چهرۀ دیوان در قصّههای ایرانی بازتابی از باورهای جمعی و اعتقادات اسطورهای ایرانی هستند. عشق دیو وآدمیزاد نیز بنمایهای برجسته در این قصّههاست که کامیابی و وصل با نیروی خیر و ناکامی با نیروی شر فراهم خواهد شد. سرنوشت و سرانجام دیوها نیز متناسب با چهرهها و کنشهای آنها در قصّههای مورد مطالعه است.
Div (Monster) is a mythical creature - a legendary storyteller in Iran, Which is rooted in mythological beliefs and cultivated by popular thought and imagination. Div (Monster)once was among the gods of India and Persia, but has gone down in Iranian beliefs The dual aspect of dealing with Div (Monster) has affected the collective subconscious and he has made Monster's character in dual or multiple myths and beliefs. Therefore, the root of the duality or multiplicity of Monster's personality must be sought in different mythological beliefs, gender and type. This research investigates Monster's personality and action from various aspects in a four-volume series of Iranian stories in a descriptive-analytical way. The findings show that demons appear in various stories and Their character is not always fixed and they have different functions in Iranian stories. These functions, in order of frequency, are: destructive, constructive, passive, and variable. The face of the Monster in Iranian stories reflects the collective beliefs and beliefs of the Iranian mythology. The love of the devil and the beloved is also a prominent feature in these stories that prosperity and affluence will be provided by the power of evil and the failure of evil. Destiny and eventually Monster are also relevant to their faces and actions in the stories studied.
خلاصه ماشینی:
در ساير موارد ديوها از قهرمان قصه ميترسند، حتي اگر «شاه ديو» باشند؛ براي نمونه در روايت سوم مرد خاکسترنشين » شاه ديو مازنداران وقتي از آمد قهرمان مطلع ميشود، به شدت مي - ترسد: «شاه از اين خبر رنگ را مثل مهتاب باخت و همچون بيد ميلرزيد» (انجوي شيرازي، ١٣٩٣، ج ٢: ٣٣٢).
گاهي ديو به دور از چهرة خشني که دارد، مانند آدمي دلسوز و مهربان است ؛ براي نمونه در داستان «پسر کاکل زري و دختر گيس عنبري» زن ديوي، دو بچه را در کنار دريا پيدا ميکند، آنها را با مهرباني پرورش ميدهد و بزرگ ميکند: «از بچه ها خيلي خوشش آمد و آنها را از صندوق درآورد و آورد خانه و از شير گاو دوشيد و آنها را بزرگ کرد» (انجوي شيرازي، ١٣٩٣، ج ٢: ١٢١).
ج ) زنداني کردن دشمن (٤مورد): ديو گاهي با اسير کردن دشمنان خود، يکي ديگر از کنش هاي مخربش را در قصه ها نمايان ميسازد؛ براي نمونه در روايت سوم «مردخاکسترنشين » دو برادر ميخواهند بروند و ديو، شاه مازندران ، را اسير کنند، اما اين ديو است که هر دو شاهزاده را اسير ميکند: «شاه ديوها دستور داد که دو تا از سربازانش بروند و جلوي آنها را بگيرند و کت هاشان را ببندند و در بند هفتمي اسير کنند» (انجوي شيرازي، ١٣٩٣، ج ١: ٣١٩).
در روايت دوم داستان «گل به صنوبر چه کرد» چهل و يک نره ديو هر شب بساط شراب خواري دارند و تنها در اين نمونه ، زني خيانتکار است که هر شب به قلعۀ ديوان ميرود و داوطلبانه ساقي مجلس ديوها ميشود: «ساقي مجلس شد.