چکیده:
جریان شعر «سمبولیسم اجتماعی» گستردهترین و معروفترین جریان شعر معاصر است که سهم مهمی در تاریخ ادبیات معاصر دارد. نامدارترین شاعران معاصر، پیرو این جریان بودند، اشعار برجستهای از آنها ماندگار شده که جزو درخشانترین اشعار شعر معاصر میباشد. بارزترین ویژگی این جریان، پیوند معنادار شعر با اجتماع است به گونهای که میتوان گفت شعر شاعران، انعکاس مسائل جامعه است. یکی از مولفههای شعر اجتماعی که در این جریان بسیار به آن توجه شده، شعر «اعتراض» است. از آنجا که خاصیت شعر اجتماعی اعتراض و انتقاد است و از آنجا که شرایط اجتماعی این دوره نامساعد است، شاعران پیوسته در واکنش به مسائل جامعه معترض هستند. در این مقاله نمونههای شعر اعتراضی در شعر شاعران برجستهی این جریان ازجمله نیما یوشیج، احمد شاملو، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، حمید مصدق بررسی شده است. نتایج بررسی بیانگر این است که استبداد و نابهسامانی شرایط اجتماعی دلیل اصلی شعر اعتراضی شاعران است. مهمترین اعتراضها نیز در مورد فقر، فاصلهی طبقاتی، بیعدالتی و نابرابری ارزشها، استبداد و استعمار است.
Current of social Smbolism poetry is Known Current in contemporaryLiterature. Known poets were followed in the Current and had been Known poems. The most striking feature of this Current is a significant relationship with the community lyrics .So that we can say poetry, is a reflection of society's problems. one of the components taken into Current is protest literature. Because of the nature of social poetry is protest and criticism And Because of social conditions is unfavorable, Poets are protest in responsing for community issues. In this article studied examples of protest poetry prominent poets including Nima Youshij flow, Ahmad shamloo, Akhavan, Forough farrokhzad, Hamid Mossadegh. The results show : tyranny and unstable social conditions is the main reason for the protest literature. The most important protest is about about poverty gap, injustice and inequality values, despotism and colonialism.
خلاصه ماشینی:
يکي از مهم ترين مؤلفه هاي توجه به اجتماع در اين جريان ، وجود نگاه اعتراضي در شاعران است به گونه اي که وقتي شعر تک تک شاعران اين جريان به لحاظ مضامين اجتماعي بررسي مي - شود، آشکار است که شاعران در واکنش به مسائل جامعه نگاه اعتراضي دارند، به لحاظ سياسي اجتماعي نيز دوران معاصر، دوره اي است که مسئله ي نابرابري اقتصادي ـ اجتماعي، فقر، بي - عدالتي، از همه مهم تر استبداد و استعمار بر جامعه ي ايران سايه افکنده است ، مسلما همه ي اينها از ذهن شاعران متعهد دور نمانده است و آنها نتوانستند در برابر بيعدالتي، فقر، ظلم و ستم ، استبداد و خفقان و..
واژه ي «شب » بيشتر براي اين مفهوم در اشعار شاعران ديده ميشود به عنوان نمونه ، نيما در شعر «هست شب » گستردگي استبداد را با نماد شب بيان کرده و به خفقان جامعه اعتراض نموده است : هست شب ، يک شب دم کرده و خاک / رنگ رخ باخته است / باد، نوباوه ابر، از بر کوه / سوي من تاخته است / هست شب ، همچو ورم کرده تني / گرم در استاده هوا / هم از اين روست نميبيند اگر / گمشده اي راهش را / با تنش گرم ، بيابان دراز / مرده را ماند / در گورش تنگ / با دل سوخته ي من ماند / به تنم خسته که ميسوزد / از هيبت تب / هست شب ، آري شب / هست شب ، آري شب (يوشيج ،١٣٨٩: ٧٧٦) احمد شاملو در يک شعر بلند، نابه ساماني را در تمام امور اجتماعي توصيف کرده و در آن به صورت صريح به بيعدالتي اجتماعي و نابرابري ارزش ها، اعتراض نموده است : عصر عظمت هاي غول آساي عمارت و دورغ / ...
مهم ترين اعتراض ها پيرامون اعتراض هاي اجتماعي از جمله فقر، بيعدالتي اجتماعي و استبداد، معکوس شدن ارزش ها در جامعه و سکوت مردم در مقابل استبداد است که در شعر نيما يوشيج ، اخوان ثالث ،شاملو، فروغ فرخزاد، مصدق بسامد بالايي دارد.