چکیده:
ادبیات غنایی، یکی از گونههای ادبی است که بیانگر احساسات و عواطف شخصی شاعر است و معادل قدیم آن کلمه غزل است. موضوع اصلی غزل، بیان احساسات و عواطف و ذکر جمال و کمال محبوب و معشوق و شکایت از بخت و روزگار است و به دو نوع جسمانی( عاشقانه) و روحانی( عرفانی) تقسیم میشود. ادبیات و زبانهای مختلف سرشار از بیان این احساسات و عواطف در قالب شعر میباشد. ادبیات غنی کردی نیز به عنوان یکی از زبانهای زنده و پویای دنیا شاهد بیان این احساسات است. یکی از این شاعران، طاهربگ جاف، شاعر اهل سلیمانیه عراق، است که در شعر خویش توجه خاصی به محبوب و معشوق زمینی داشته و به توصیف زیبایی وی پرداخته است. طاهربگ در قسمت دیگری از اشعارش به بیان سختی عشق، شکایت از محبوب، هجران محبوب و نیز درخواست مهر از وی اشاراتی نموده است. مقاله حاضر برآن است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهرهگیری از قسمت کردیِ دیوان اشعار طاهربگ جاف به بررسی و تبیین سیمای معشوق در شعر وی بپردازد.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله با محور قرار دادن غزلهای عاشقانۀ خاقاني در صدد پاسخ به اين پرسشها بودهایم كه آيا غزلهای عاشقانۀ خاقاني، در روند تكاملي غزل عاشقانه نقش و تأثيري داشتهاند؟ آيا نظرات مخالفي كه برخي از محققان در باب جنبههاي تغزلي شعر خاقاني ارائه كردهاند با واقعيت شعر او همخواني دارد؟ آیا خاقانی توانسته است در غزلهایش خود را از کمند روح قصیدهپرداز و دشوارگوی خود برهاند؟ يافتههاي اين پژوهش، نشاندهندۀ آن است كه خاقاني ضمن تأثيرات عميقي كه بر شعر شاعران غزلسرای پس از خويش گذاشته، نقش مهمي در تحول و تكامل عاشقانههاي شعر فارسي نیز داشته است و او یکی از حلقههای اصلی پیوند میان تغزلات شاعرانی؛ مثل: رودکی، فرخی و منوچهری به عنوان آغازگران شعر عاشقانۀ فارسی و غزلهای مولوی، سعدی و حافظ به عنوان خداوندان عرصۀ غزل و عاشقانهسرایی است.
وی در بیت زیر، محبوب را جان خویش دانسته که دوری وی سبب ناراحتی شاعر شده و از ماه تابان خویش (محبوب) شکایت کرده که جگرش تکه تکه شده است: دل نهخوشی دهردی هیجره گیانی گیانانم وهره لهت لهته جهرگی ههناوم ماهی تابانم وهره (همان: 19) ترجمه: از درد هجران جان جانانم ناخوشم و جگرم تکه تکه است، ای ماه تابانم!
طاهربگ جاف، شاعر توانمند کرد زبان، نیز چون اسلاف خویش از در شعر خویش توجه خاصی به محبوب و معشوق زمینی داشته و به توصیف زیبایی وی پرداخته است.